venerdì 18 giugno 2010

شنبه شب ساعت 10 شب خاموشی بیاد شهیدان 30 خرداد جنبش سبز

کاری بدون هزینه و خطر اگر خبر رسانی انجام شود تمام شهرها در خاموشی فرا خواهند گرفت - رسانه شمائید

sabato 12 giugno 2010

فریاد الله اکبر امشب ساعت 10 شب برای جشن پیروزی امروز

باوجود لشکر کشی رژیم و پرکردن خیابانها از مزدوران بسیجی و نیروی انتظامی بازهم مردم و دانشجویان نشان دادند که دیگر ترسی از لشکر کشی رژیم ندارند و همچنین با هوش و ذکاوت خود قادرند که حضورشان را باکمترین هزینه نشان بدهند دست همه تان درد نکند .

venerdì 11 giugno 2010

تظاهرات با مجوز و اعتراض بي مجوز (فرزانه بدرپور) جرس

فرزانه بدرپور
تظاهرات با مجوز و اعتراض بي مجوز
جرس: ميرحسين موسوی و مهدي كروبي 48 ساعت قبل از موعد راهپيمايي 22خرداد و در پايان ساعت اداري وزارت كشور در بيانيه اي از هواداران جنبش سبز خواستند به دليل "احتمال خشونت حاكميت" و "به خطر افتادن جان مردم" از راهپيمايي صرف نظر كنند. كروبي و موسوي با شرح كوتاهي از سير اداري كسب مجوز و اينكه وزارت كشور دولت احمدي نژاد بهانه گيري بسياري كرده است، نتيجه گرفته اند كه اين دولت فقط به هواداران خود مجوز خواهد داد.



اين دو نامزد رياست جمهوري بار ديگر در اين بيانيه اعلام كرده اند كه دولت نامشروع است و پس از يكسال بار ديگر عنوان كردند كه حماسه حضور مردم در انتخابات دوره دهم به يغما رفته است. بيانيه اخير ميرحسين موسوي و مهدی کروبی صريحترين موضع گيري تازه اين دو رهبر مخالف دولت است كه حاكميت و احمدي نژاد را به خشونت، تقلب و رفتارهاي استبداد گرايانه محكوم مي كند. اين بيانيه اما واكنش هاي متفاوتي در ميان كاربران اينترنت و هوادارن جنبش سبز كه بيش از يكماه در انتظار اين راهپيمايي بودند، برانگيخت. واكنش هايي كه مي تواند نشان از زنده بودن اعتراضات پردامنه يكسال اخير باشد. همچنان كه در بيانيه اخير آمده كه ساده نگري است اگر تصور شود با ارعاب و دروغ و سركوب مي توان حركت مردم را منكوب كرد و خود دست اندركارن بيشتر از هر كسي مي دانند كه جنبش زنده است. با اين حال اين بيانيه بازتاب هاي متفاوتي داشته است كه همگي در يك نكته مشترك بوده اند و آن هم اشتياق براي آمدن به خيابان و تظاهرات است.

يك بيانيه براي نيامدن

بيانيه موسوي و كروبي، اگرچه براي حراست از جان مردم، خواهان آن شده كه تظاهرات روز شنبه برگزار نشود، اما بند پاياني بيانيه كه از هوادارن مي خواهد تا شيوه هاي خلاقانه اي را بجويند، براي بسياري از مخاطبان اين معنا و مفهوم را داشته است كه نظر ميرحسين و كروبي لغو تظاهرات نيست، و تنها به اين معناست كه مسير هاي راهپيمايي از ميدان امام حسين تا آزادي تغيير كرده و ابتكار عمل به دست خود جنبش سبز است كه بنا بر ضرورت و اقتضا در هر جا كه مي توانند، راهپيمايي را شكل دهد. به اين صورت نيروي سركوبگر نمي تواند همه انرژي خود را تنها در يك مسير صرف كند و اين پراكندگي مي تواند تمركز سركوبگران را بر هم زند.

مگر راهپيمايي هاي قبلي مجوز داشت

همچنان كه از ساعت انتشار بيانيه موسوي و كروبي مي گذشت، نظرات متنوعي در اينباره از سوي كاربران عادی و گمنام فيس بوك، بالاترين و وبلاگ ها منتشر می شود، از سال گذشته تاكنون بيشتر راهپيمايي هاي برگزار شده از سوي جنبش سبز ،بدون مجوز وزارت كشور و با استناد به اصل 27 قانون اساسي بوده كه تظاهرات بي سلاح را به شرط اينكه مخل مباني اسلام نباشد، مجازدانسته است. مخاطبان بيانيه مي پرسيدند مگر در دفعات قبل مجوزي در كار بوده كه اينبار راهپيمايي، مجوز مي خواهد؟! بسياري از خوانندگان بيانيه به اين نتيجه رسيده اند كه آن چيزي كه با بيانيه موسوي و كروبي لغو شده تظاهرات رسمي پيش بيني شده است و نه آن نوع را هپيمايي كه در يكسال اخير انجام مي شده است.

دعوت از كروبي و ميرحسين


در 25 خرداد سال گذشته، بزرگترين راهپيمايي 30 سال گذشته شكل گرفت، آن هم بدون مجوز و حتي بدون درخواست. ميرحسين موسوي اعلام كرد براي اينكه رسانه اي ندارد به ميان جمعيت خواهد رفت و مردم را دعوت به آرامش خواهد كرد. اين خاطره سال گذشته مردمي است كه حالا در آستانه سالگرد انتخابات ايستاده اند. همين تجربه نه چندان قديمي كساني را به اين صرافت انداخته است تا از موسوي و كروبي براي آمدن به تظاهرات 22 خرداد دعوت كنند. مهدي كروبي و ميرحسين موسوي بارها اعلام كرده اند كه در كنار جنبش هستند و نه رهبران آن. در جند ساعت گذشته بسياري از خوانندگان بيانيه اعلام كرده اند كه شنبه در تظاهراتي "پيش بيني نشده" حاضرند و پيش بيني كرده اند كه جمعيت آنچنان انبوه خواهد شد كه ميرحسين و كروبي هم به آن خواهند پيوست. گرچه نظرات اين چنيني همچنان به نقش محوري سران سبز تاكيد دارد، اما مي توان نظرات ديگري را نيز يافت كه از سران جنبش اعلام ناخرسندي كرده اند و آنان را به محافظه كاري متهم مي كنند.

اگر مجوز بدهند


رسانه هاي طرفدار حاكميت در چند روز اخير غير قانوني بودن راهپيمايي را تكرار مي كردند و به صد زبان اعلام مي كردند، كه اين فتنه تازه اي است كه از سوي آنچه آنان سران فتنه مي نامند، در حال شكل گيري است. اما روزنامه كيهان در ستون خبرهاي ويژه مدعي شده كه موسوي و كروبي بسيار مشتاق هستند تا وزرات كشور مجوز راهپيمايي را صادر نكند تا ميزان كم محبوبيت و تعداد اندك طرفداران شان مشخص نشود. با اين حال روزنامه كيهان هيچ گونه توصيه اي به وزارت كشور نكرده است كه مجوز راهپيمايي را صادر كند. رجا نيوز هم در خبري عجيب گفته است سيد محمد خاتمي به موسوي پيام داده تا دست از ماجراجويي بردارد. اگر چه می توان پيش بيني كرد كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي در روز جمعه بارها بيانيه موسوي و كروبي را انعكاس خواهد داد و در عین حال مي توان مطمئن بود حكم آماده باش نيروهاي سركوب با اين بيانيه، شكسته نشده است. انتظار مي رود، شنبه 22 خرداد روز پر التهاب و تنش زايي براي حاكميت باشد .

اعتراض بی مجوز

ندادن مجوز راهپيمايي عملا به جاي يك مسير مشخص، را هپيمايي را در سطح شهر پراكنده خواهد ساخت و در چنين وضعيتي شعارهاي تندتر از سوي مخالفان شنيده خواهد شد، شعارهايي كه در يك راهپيمايي مجوز دار به "سكوت" مبدل مي گشت. شايد بتوان گفت كه بيانيه موسوي و كروبي، مسووليت هرگونه اتفاق و برخوردي را بر گردن حاكميت و دولت احمدي نژاد انداخته است كه با مجوز ندادن به راهپيمايي آرام، وضعيت را از كنترل خارج كرده است. دولت احمدي نژاد به تظاهرات روز 22 خرداد مجوز نداده است، اما اعتراضات يكساله اخير كه همچنان ادامه داردو در فضای مجازی آثارش دیده می شود، نشان داده كه جمعی از معترضین در بند مجوز نخواهند ماند.

تظاهرات با مجوز و اعتراض بي مجوز

تظاهرات با مجوز و اعتراض بي مجوز

giovedì 10 giugno 2010

اطلاعیه کروبی و موسوی برای شرکت نکردن در تظاهرات بنظرتان مشکوک نیست

با توجه باینکه تا دوروز قبل تصمیم این عزیزان به شرکت در مراسم در کنار مردم بود چگونه است که به یکباره تصمیم به کنسل کردن تظاهراتی که از مدتها پیش برروی آن مانور میدهند گرفته اند دوست دیگری در لینکی میگوید که موسوی از امروز صبح تماسش با خارج قطع شده و وسائل ارتباطی اش ضبط شده است
بهوش باشیم و اخبار را تجزیه و تحلیل کنیم فقط همین

mercoledì 9 giugno 2010

روز شنبه اگر بهر دلیلی نمی توانیم به مسیر تظاهرات برویم فقط در خانه نمانیم

به سالگرد 22 خرداد نزدیک میشویم همانروزهایی که حکومت ستمگر با تقلبی بی سابقه رأی هایمان را دزدید و به حساب منفور ترین کس گذاشت ، بهترین عزیزان مان را به صبعانه ترین وضع مورد ضرب وشتم قرار دادند و آنها را در کنج زندانها شکنجه تجاوز و به شهادت رساندند ، یکسال گذشت اما تصویر این عزیزان همچنان از جلو چشمانمان دور نمیشوند ، به سالگرد شهادت این عزیزان نزدیک میشویم 22 خردادی دیگر در پیش است ... در فکریم مگر میتوانیم بیکار بنشینیم ؟ چطور میتوانیم ذره ای به این جنبش بزرگ کمکی برسانیم - بنظرم آنهایی که بهر دلیل نمی توانند در مسیرها حاضر شوند ، اما در محله خودشان که میتوانند بیایند بیرون این روز را در خانه نمانید اگر شده بروید به نزدیکترین مرکز خرید و محله تان را شلوغ کنید اگر ماشینی دارید سعی کنید از ساعت 2 به بعد بیائید بیرون و ترافیک ایجاد کنید که سرکوبگران توان جابجایی نداشته باشند. ما پیروزیم چون حق باماست .متقلبین و ستمگران شرمسار تاریخ خواهند بود و بزودی سرنگون خواهند شد

venerdì 4 giugno 2010

پیشنهاد الله اکبر در ساعت 22 همراه با خاموشی

وقت آن رسیده که سخن پراکنی آقا را فراموش کنیم وبه کارمان برسیم - دوستان ما همه میدانیم که بیشماریم برای اعلام این بیشماری و دادن دلگرمی به بقیه - یکی از دوستان پیشنهاد الله اکبر در ساعت 22 را داده بود همراه باخاموشی و همچنین اطلاع رسانی این موضوع به 22 نفر بصورت زنجیره ای بنظرم پیشنهاد خیلی خوبی است کوشش و عمل تک تک ما راهگشا خواهد بود - بپاخیزیم دوستانی که در محله یا ساختمان معذوریتی دارند برای الله اکبر گفتن چراغ ها را خاموش کنند این خبر را به همه برسانیم

سخنرانی خمینی در بهشت زهرا : سرنوشت هر ملت دست خودش است



حرف امروز ملت ایران

همان حرف 31 سال پیش خمینی است

هر نسلی مسئول رای خودش است!

این بانگ 31 سال پیش در بهشت زهرا بلند شد و بر دل 99 در صد مردم ایران نشست. مردمی که سپس در رفراندوم جمهوری اسلامی و قانون اساسی شرکت کردند و به هر دو رای مثبت دادند. این جملات از سخنرانی کوتاه و قاطع آیت الله خمینی در بهشت زهرا، پس از بازگشت به ایران است. اگر همین جملات امروز بر دل دهها میلیون مردم ایران می نشیند، دلیل بر آن نیست که مردم ایران، پس از 31 سال رسیده اند به همانجائی که در سال 1357 بودند؟ با هیچ تظاهرات دولتی و حکومتی و با هیچ کشتار و شکنجه و زندانی نمی توان این واقعیت را پنهان و یا از بین برد. یک ملت می گوید: رای من کو؟ ما این دولت و حاکمیت و این شرایط را نمی خواهیم. پاسخش گلوله و شکنجه و تجاوز و زندان و خفقان است؟

متن کامل سخنرانی آیت الله خمینی را در ادامه خلاصه ای که در زیر از آن سخنرانی می خوانید، دراین شماره پیک نت و بمناسبت 14 خرداد، سالگرد درگذشت آیت الله خمینی منتشر می کنیم.

«ما فرض می‌‏کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد. بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

فرض بفرمائید که ما زمان اول قاجاریه نبودیم. اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و نه آن سلاطینی که بعدها می‌‏آیند.

در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد، سرنوشت هر ملت دست خودش است.

ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته، ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند .چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند. مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کرده، آنها تعیین بکنند؟

اما مجلس. مجلسی که بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته‌‏اند و مال ملت را گرفته‌‏اند به عنوان اینکه حقوق می گیرند، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند.

و اما دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشاء بشود، این دولت غیرقانونی است .از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می‌‏دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه‌اش، در حوزه انتخابیه‌اش از مردم سوال می‌کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتما بدانید که جواب آنها نفی است.

بنابر حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما اینست که سرنوشتمان دست خودمان باشد. آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر برگرفته از پیک نت دات کام

mercoledì 2 giugno 2010

سرداران مشغول سازمان دادن نماز رهبر اند

سرداران مشغول

سازمان دادن نماز رهبراند!

سردار شکنجه "نقدی" مسئول بسیج نیرو از شهرها دور و نزدیک، انتقال آنها به بهانه "زیارت امام" به تهران و در واقع برای پرجمعیت کردن نماز جمعه ایست که قرار است علی خامنه ای بخواند.

از جمله پرونده های او، یکی هم درارتباط است با یک خانه ای که برخی خانم را در آنجا آموزش می دادند. ماجرا مربوط به پیش از لو رفتن خانه ایست که فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ (سرتیپ زارعی) در آن زنان را برهنه کرده، پشت آنها ایستاده و نماز اجباری شان را تماشا می کرده است.(حکومت حافظه مردم را دست کم گرفته است! اینجا را ببینید.

سردار نقدی، که در راهپیمائی قدس – 9 دیماه- و 22 بهمن گذشته برخی زنان آموزش دیده زیر دست خود را برای نشان دادن حمایت از کودتا، از هر قشر و هر طبقه و هر شکل و شمایل (از جمله بی حجاب ها و کم حجاب ها) به خیابان های تهران فرستاده بود، این بار همه را با چادر می خواهد در صف نماز جمعه رهبر به خط کند! این شب ها، در هتل ویژه سپاه در "ونگ" نشست و برخاست سرداران برای سازمان دادن این نماز برقرار است. هتلی که تنها با کارت ویژه می توان داخل آن شد، زیرا محل ملاقات سرداران و فرماندهان با زنانی است که برای چند ساعت صیغه می کنند!

برج سفید در خیابان پاسداران، محل آموزش این زنان است. "تارا لطفی" با نام مستعار "نیلوروحی") از جمله آموزش دیده های این مرکز است که در راهپیمائی 9 دی حضور فعال داشت. همان راهپیمائی و تجمع در میدان انقلاب که "علم الهدا" امام جمعه مشهد را به تهران آوردند تا سخنران آن باشد و میلیون ها مردم تهران را که در جنبش سبز حضور دارند "گوساله و بزغاله" خطاب کند. مقام معظم، فردای این تظاهرات، آن را فصل الخطاب و پاسخ به مخالفان کودتای 22 خرداد اعلام کرد!

تارا لطفی که لابد در نماز جمعه رهبر با چادر سیاه حاضر خواهد شد، پس از آن که برای آموزش به برج سفید منتقل شود، مانند دیگر زنان در حال آموزش و یا فارغ از آموزش این برج کارت ویژه انصارت گرفت تا از بانک انصار که تحت نظر سپاه فعالیت می کند ماهانه 425 هزار تومان حقوق دریافت کند!از پیک نت دات کام

martedì 1 giugno 2010

میرحسین موسوی :هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است نه بازگشت به آن زمان

میرحسین با این گفتگوی صریح جلوی خیلی از حرفها و حدیث هایی که این روزها رایج شده بود را گرفت و تأکید کرد که ((که منظور از نگریستن به آن دوره (زمان آیت الله خمینی ) بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است )) نه بیشتر و نه کمتر نگاه او به خمینی هم مانند یک انسان غیر معصوم است و از این طرف هم جلو حرفهایی که در اینروزها زده میشد که موسوی پیرو بی چون چرای خمینی است را گرفت اینکه او را غیر معصوم خطاب کرد یعنی او انسانی است که خطاهایی داشته و بدون چون چرا قابل پیروی نیست . متن گفتگوی صریح او را که با سایت کلمه انجام داده در زیر میخوانیم


در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید ، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سوالات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است.

کلمه: هنگامی که هنگامه ی انتخابات فرار رسید از بازگشت به دورانی نورانی سخن گفت. در زمان تنظیم بیانیه ورود به انتخابات برخی به میرحسین گفتند ازادبیاتی مانوس تر با نسل جوان استفاده کند. نسل جوان دوران امام را به خاطر نمی آورد یا از راه معوج رسانه رسمی می شناسد. اما پاسخ این بود که میرحسین موسوی با هویت خود به صحنه خواهد امد و هویت او جدا از توجه به واژه هایی چون عدالت خواهی ،کرامت انسانی ، مستضعفان و بازگشت به راه امام نیست. او هویت خود را پنهان نخواهد کرد و نسل جوان حقیقت را خواهد شنید .

و آن روزها فراموش نخواهند شد که نسل جوان با شور می خواست رای خود را به نخست وزیر امام بدهد و فریاد می زد «رای ما یک کلام، نخست وزیر امام» وهنگامی که می خواستند از جفای بر رایشان سخن بگویند باز امام راخطاب می کردند که “خمینی کجایی موسوی تنها شده…”.

میرحسین وقتی در مقابل گلایه برخی افراد قرار می گیرد که ”در باره سال های ابتدایی انقلاب و دوران ۱۰ ساله امام نگاهی احساسی دارد” پاسخ می دهد: « از من نخواهید که دروغ بگویم یا دلبستگی ام به امام را پنهان کنم.

اما به راستی چرا موسوی تقریبا در همه سخنرانی هایش به امام خمینی اشاره می کند؟ نسبت او و جنبش سبز با امام در چیست ؟حاکمیت چه نسبت و سنخیتی با امام دارد و به دنبال چیست ؟ این پرسش ها و همین طورپرسش هایی بیشتر که همزمان با ایام ۱۴ و ۱۵ خرداد در جامعه مطرح است ، « کلمه » را بر آن داشت تا در آستانه بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) گفتگویی صریح با میر حسین موسوی داشته باشد. این گفت و گوی خواندنی را در ادامه مشاهده می کنید:

در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی هستیم . امسال این بزرگداشت در شرایط وی‍ژه ای انجام می شود . از یک سو مخالفان قدیمی امام و انقلاب در خارج و داخل با پشتیبانی برخی از رسانه ها ی خارجی سعی می کنند که دوران ایشان را با وضعیت تاریک امروز مقایسه کنند و از طرف دیگر صدا و سیما و بعضی از رسانه ها ی طرفدار بگیر وببند و سرکوب تلاش می کنند تصویری از شخصیت ایشان ارائه دهند که گویی ایشان اگر بودند طرفدار پروپاقرص خرافه و ظلم امروز باشند. به نظر شما، چرا این گونه اقدامات صورت می گیرد و نتیجه این فرایند چه می تواند باشد ؟

تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید اگر ادامه یابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . این تصویر با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم . به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.

کلمه: برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟

شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید ، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سوالات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است.

ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروزیاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضزت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقریها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند و در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.

کلمه: شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد ؟

در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد وخوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که ” تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند” ، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.

ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم ، ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند .ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودندند . یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام .

یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود . حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد ، انتخاب می کنند.

آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم .” حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات در حقیقت دو مرحله ای شد. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است .

من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد ؟

یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم . عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد .

کلمه: شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟

مرحوم شریعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نیازی به اثبات ندارد .” شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت بر چید . نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد . اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید .

ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت :” از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد .” همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه ، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه در سال ۶۰ شد ، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش ، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی ،دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد .

کلمه: به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟

البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژ گی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز “دورغ ممنوع است ” بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گونان گون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره ازایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند .

کلمه: شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟

من این گونه سوالات را به ویژه بعد از صحبت دادستان تهران زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.