بر گرفته از پیک نت
هر اقدامی علیه این جنبش نه تنها موجب فرونشستن موجی که برخاسته نخواهد شد، بلکه از آن جایی که این حرکت خودجوش، ریشه در فهم و اندیشه و انگیزه تودههای مردم دارد موجب حادتر شدن اعتراضات خواهد شد. چه بهتر که چنین اقداماتی انجام نشود، چرا که رادیکالیزه کردن شعارهای مردم میتواند عوارض و عواقب نامساعدی ایجاد کند. گستره جنبش وسیعتر و در برگیرنده لایههای وسیعتری از مردم جامعه شده است. معترضان آگاهی وسیع تری یافته اند و خود را با واکنشهای حاکمیت تطبیق می دهند و همچنان به فعالیت اعتراضی خود ادامه می دهند .برای اینکه تحول کیفی ایجاد شود همه این پیشزمینهها ضروری است. پس از آن رفته رفته دیگر لایههای پایین دست و فرودست جامعه هم به صور مختلفی اعتراض خود را نمایان میکنند. مثل کارگرانی که ماههاست دستمزد دریافت نکردهاند. و در طول ماههای گذشته همزمان با اوج گرفتن جنبش سبز شاهد اعتراض کارگرانی بودهایم که یک حرکت صنفی مقتدری را تعقیب میکنند. چه بسا که به این جریانات هم بپیوندند.
محمدعلی عموئی قدیمی ترین و پرسابقه ترین زندانی سیاسی ایران که در تهران زندگی می کند، روز گذشته در مصاحبه کوتاهی با رادیو فردا، نقطه نظرات خود را درباره جنبش سبز و آینده آن تشریح کرد. عموئی پس از کودتای 28 مرداد باتهام عضویت در سازمان نظامی حزب توده ایران دستگیر و 24 سال – تا آستانه پیروزی انقلاب 57- در زندان شاه ماند. پس از انقلاب نیز به جرم عضویت در دفتر سیاسی حزب توده ایران دستگیر و 13 سال نیز در این نظام زندانی شد. او پیش و پس از انقلاب با بسیاری از زندانیان سیاسی هم بند و هم سلول بود. عموئی در این مصاحبه به ادعاهای اخیر سردار "یدالله جوانی" رئیس بخش یا دفتر سیاسی سپاه پاسداران پاسخ داد. نکات برجسته سخنان سردار جوانی را نیز در این شماره پیک نت بصورت مستقل می خوانید.
عموئی در باره ادعاهای سردار جوانی در باره جنبش سبز مردم ایران گفت:
« فرمایشات سردار جوانی چیز تازهای نیست. واقعیت این است که منتسب کردن جنبش سبز مردم ایران به بیگانگان، کمال بیانصافی است. اینکه اعتقاد ایشان چنین چیزی است، متعلق به خودشان است و هر کسی میتواند هر نظری داشته باشد، اما وقتی اظهار نظر کسی جنبه خبری دارد بایستی این اظهار نظر مستند باشد.
ایشان جنبش سبز را به بیگانگان نسبت می دهد. باید پرسید مدرکش کجاست؟ مشابه این حرف را دیگران هم زدهاند. اما هرگز نتوانستند چنین چیزی را به اثبات برسانند. میتوانند مخالف باشند و مخالفت خود را هم ابراز کنند اما اینکه نسبتهای نادرست به این جریان بدهند یا از سر جهل و نادانی و یا از سر عمد و غرض است. ضمن آن که این نظرات دیگر هیچ تاثیر ندارد.
یک وجه این موضع گیری ها و چنین نسبتدادنهایی مخالفت به مخالفان است. اما وجه دیگرش ایجاد پرونده اتهامیاست .یعنی میشود آنقدر در مورد کسانی گفت و گفت و تکرار کرد تا سرانجام به دادگاه کشیده شوند. آنهم به اتهامی پوچ که هیچ مدرک و دلیلی هم برای آن ارائه نشده باشد. این امکانپذیر است.
ما این روزها شاهد برگزاری دادگاههایی هستیم که پس از انتخابات و موج اعتراضات برخاسته از سوی مردم، پارهای از فعالان سیاسی متعلق به جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اعضا متعلق به نهضت آزادی و نمایندگان مطبوعات و رسانهها و خبرنگاران را، بدون اینکه اتهام معینی داشته باشند یا اصلا جرمی مرتکب شده باشند، صرفا به این دلیل که نظری مخالف نظر حکومت دارند، محاکمه می کنند.
من تصور نمیکنم داشتن نظری غیر از نظر حکومت اساسا جرم باشد. این گونه اظهار نظرهای مغرضانه اگر علتش جهل نباشد میتواند زمینهسازی برای ایراد اتهام باشد که بتوانند با این اتهامات، پارهای از فعالان سیاسی را به محاکمه بکشانند.
هر اقدامیاز این قبیل نه تنها موجب فرونشستن موجی که برخاسته نخواهد شد، بلکه از آن جایی که این حرکت ِ خودجوش ریشه در فهم و اندیشه و انگیزه تودههای مردم دارد به عکس، تصور من بر این است که اقداماتی از این قبیل موجب حادتر شدن این اعتراضات خواهد شد. و چه بهتر که چنین اقداماتی انجام نشود چرا که رادیکالیزه کردن شعارهای مردم میتواند عوارض و عواقب نامساعدی ایجاد کند.
- اگر بخواهیم این پنج ماه را ارزیابی کنیم، میتوانیم بگوییم که این جنبش تحول کیفی یا کمی داشته است؟
من فکر میکنم که حتی اگر نخواهیم اسم تحول به آن بدهیم، باید بگوییم گسترهاش وسیعتر و در برگیرنده لایههای وسیعتری از مردم جامعه شده است. همچنین آگاهی بیشتری را نصیب معترضان کرده است که بتوانند خودشان را متناسب با واکنشهای حاکمیت تطبیق دهند و همچنان به فعالیت اعتراضی خود ادامه دهند .برای اینکه تحول کیفی ایجاد شود همه این پیشزمینهها ضروری است. پس از آن رفته رفته دیگر لایههای پایین دست و فرودست جامعه هم به صور مختلفی اعتراض خود را نمایان میکنند. مثل کارگرانی که ماههاست دستمزد دریافت نکردهاند. و در طول ماههای گذشته همزمان با اوج گرفتن جنبش سبز شاهد اعتراض کارگرانی بودهایم که یک حرکت صنفی مقتدری را تعقیب میکنند. چه بسا که به این جریانات هم بپیوندند. در آن صورت است که به گمان من تحول کیفی هم ایجاد خواهد شد.
متن این مصاحبه را بصورت شنیداری نیز می توانید از اینجا بشنوید.
هر اقدامی علیه این جنبش نه تنها موجب فرونشستن موجی که برخاسته نخواهد شد، بلکه از آن جایی که این حرکت خودجوش، ریشه در فهم و اندیشه و انگیزه تودههای مردم دارد موجب حادتر شدن اعتراضات خواهد شد. چه بهتر که چنین اقداماتی انجام نشود، چرا که رادیکالیزه کردن شعارهای مردم میتواند عوارض و عواقب نامساعدی ایجاد کند. گستره جنبش وسیعتر و در برگیرنده لایههای وسیعتری از مردم جامعه شده است. معترضان آگاهی وسیع تری یافته اند و خود را با واکنشهای حاکمیت تطبیق می دهند و همچنان به فعالیت اعتراضی خود ادامه می دهند .برای اینکه تحول کیفی ایجاد شود همه این پیشزمینهها ضروری است. پس از آن رفته رفته دیگر لایههای پایین دست و فرودست جامعه هم به صور مختلفی اعتراض خود را نمایان میکنند. مثل کارگرانی که ماههاست دستمزد دریافت نکردهاند. و در طول ماههای گذشته همزمان با اوج گرفتن جنبش سبز شاهد اعتراض کارگرانی بودهایم که یک حرکت صنفی مقتدری را تعقیب میکنند. چه بسا که به این جریانات هم بپیوندند.
محمدعلی عموئی قدیمی ترین و پرسابقه ترین زندانی سیاسی ایران که در تهران زندگی می کند، روز گذشته در مصاحبه کوتاهی با رادیو فردا، نقطه نظرات خود را درباره جنبش سبز و آینده آن تشریح کرد. عموئی پس از کودتای 28 مرداد باتهام عضویت در سازمان نظامی حزب توده ایران دستگیر و 24 سال – تا آستانه پیروزی انقلاب 57- در زندان شاه ماند. پس از انقلاب نیز به جرم عضویت در دفتر سیاسی حزب توده ایران دستگیر و 13 سال نیز در این نظام زندانی شد. او پیش و پس از انقلاب با بسیاری از زندانیان سیاسی هم بند و هم سلول بود. عموئی در این مصاحبه به ادعاهای اخیر سردار "یدالله جوانی" رئیس بخش یا دفتر سیاسی سپاه پاسداران پاسخ داد. نکات برجسته سخنان سردار جوانی را نیز در این شماره پیک نت بصورت مستقل می خوانید.
عموئی در باره ادعاهای سردار جوانی در باره جنبش سبز مردم ایران گفت:
« فرمایشات سردار جوانی چیز تازهای نیست. واقعیت این است که منتسب کردن جنبش سبز مردم ایران به بیگانگان، کمال بیانصافی است. اینکه اعتقاد ایشان چنین چیزی است، متعلق به خودشان است و هر کسی میتواند هر نظری داشته باشد، اما وقتی اظهار نظر کسی جنبه خبری دارد بایستی این اظهار نظر مستند باشد.
ایشان جنبش سبز را به بیگانگان نسبت می دهد. باید پرسید مدرکش کجاست؟ مشابه این حرف را دیگران هم زدهاند. اما هرگز نتوانستند چنین چیزی را به اثبات برسانند. میتوانند مخالف باشند و مخالفت خود را هم ابراز کنند اما اینکه نسبتهای نادرست به این جریان بدهند یا از سر جهل و نادانی و یا از سر عمد و غرض است. ضمن آن که این نظرات دیگر هیچ تاثیر ندارد.
یک وجه این موضع گیری ها و چنین نسبتدادنهایی مخالفت به مخالفان است. اما وجه دیگرش ایجاد پرونده اتهامیاست .یعنی میشود آنقدر در مورد کسانی گفت و گفت و تکرار کرد تا سرانجام به دادگاه کشیده شوند. آنهم به اتهامی پوچ که هیچ مدرک و دلیلی هم برای آن ارائه نشده باشد. این امکانپذیر است.
ما این روزها شاهد برگزاری دادگاههایی هستیم که پس از انتخابات و موج اعتراضات برخاسته از سوی مردم، پارهای از فعالان سیاسی متعلق به جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اعضا متعلق به نهضت آزادی و نمایندگان مطبوعات و رسانهها و خبرنگاران را، بدون اینکه اتهام معینی داشته باشند یا اصلا جرمی مرتکب شده باشند، صرفا به این دلیل که نظری مخالف نظر حکومت دارند، محاکمه می کنند.
من تصور نمیکنم داشتن نظری غیر از نظر حکومت اساسا جرم باشد. این گونه اظهار نظرهای مغرضانه اگر علتش جهل نباشد میتواند زمینهسازی برای ایراد اتهام باشد که بتوانند با این اتهامات، پارهای از فعالان سیاسی را به محاکمه بکشانند.
هر اقدامیاز این قبیل نه تنها موجب فرونشستن موجی که برخاسته نخواهد شد، بلکه از آن جایی که این حرکت ِ خودجوش ریشه در فهم و اندیشه و انگیزه تودههای مردم دارد به عکس، تصور من بر این است که اقداماتی از این قبیل موجب حادتر شدن این اعتراضات خواهد شد. و چه بهتر که چنین اقداماتی انجام نشود چرا که رادیکالیزه کردن شعارهای مردم میتواند عوارض و عواقب نامساعدی ایجاد کند.
- اگر بخواهیم این پنج ماه را ارزیابی کنیم، میتوانیم بگوییم که این جنبش تحول کیفی یا کمی داشته است؟
من فکر میکنم که حتی اگر نخواهیم اسم تحول به آن بدهیم، باید بگوییم گسترهاش وسیعتر و در برگیرنده لایههای وسیعتری از مردم جامعه شده است. همچنین آگاهی بیشتری را نصیب معترضان کرده است که بتوانند خودشان را متناسب با واکنشهای حاکمیت تطبیق دهند و همچنان به فعالیت اعتراضی خود ادامه دهند .برای اینکه تحول کیفی ایجاد شود همه این پیشزمینهها ضروری است. پس از آن رفته رفته دیگر لایههای پایین دست و فرودست جامعه هم به صور مختلفی اعتراض خود را نمایان میکنند. مثل کارگرانی که ماههاست دستمزد دریافت نکردهاند. و در طول ماههای گذشته همزمان با اوج گرفتن جنبش سبز شاهد اعتراض کارگرانی بودهایم که یک حرکت صنفی مقتدری را تعقیب میکنند. چه بسا که به این جریانات هم بپیوندند. در آن صورت است که به گمان من تحول کیفی هم ایجاد خواهد شد.
متن این مصاحبه را بصورت شنیداری نیز می توانید از اینجا بشنوید.
Nessun commento:
Posta un commento