
امروز با تغییر قیمت بنزین تعدادی از صاحبان قایق های مسافری در مسیر بندرعباس به قشم دست از کار کشیدند عکس از وبلاگ عبدالحسین رضوانی
* این بیانیه ظهر روز شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ صادر شده است.
ملت شریف ایران
نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهت آور است. مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند، با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است.
اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی امانت دیده ایم و می بینیم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست.
اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نیروهای موثر در نظام را به توجیه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذیر قرار دهد.
به مسئولان توصیه می کنم بیش از آن که دیر شود این روند را فورا متوقف کنند و همگی به خط قانون و امانتداری از آرای ملت بازگردند و بدانند که خروج از عدالت مشروعیت زداست. آنان بیش از هر کس دیگر از این حقیقت باخبرند که در این کشور انقلابی بزرگ و اسلامی صورت گرفته است. کمترین پیام انقلاب ما این است که مردم آگاهند و در برابر کسانی که با تقلب روی کار بیایند تمکین نخواهند کرد.
اینجانب از همین فرصت استفاده میکنم و ضمن تشکر از عواطف ملت بزرگوار ایران به آنان تذکر می دهم که ایران، این موجود آسمانی، متعلق به آنان است و نه متقلبان. این آنان هستند که باید با هوشیاری خود از آن حفاظت کنند. خائنین به آرای مردم ابایی از آن ندارند که این خانه پارسایان به آتش کشیده شود. ما موج عقلانیت سبز خود را که برگرفته از تعالیم دینی و علایق ملت ما به اهل بیت پیامبر(ص) است با تمامی شور ادامه می دهیم و با شورش دروغ که در کشور طغیان کرده و چهره آن را آلوده است مبارزه میکنیم، اما اجازه نخواهیم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگیرد.
جا دارد از یکایک شهروندانی که برای رساندن این پیام سبز هر کدام ستادی بودند و تمامی ستادهای مردمی و رسمی که در انتخابات فعالیت می کردند سپاسگذاری کنم و تاکید نمایم که تا رسیدن به نتیجه ای که کشور ما لایق آن است همچنان به حضور و تلاش آنان نیاز است.
و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علی ما اذیتمونا و ع لی الله فلیتو کل المتوکلون
میرحسین موسوی
ندای سبز آزادی: تلفن های وزارت کشور در زمان انتخابات ریاست جمهوری توسط برخی از کارشناسان وزارت اطلاعات شنود میشد.
به گزارش ندای سبز آزادی طبق اطلاعات موثق برخی از کارشناسان وزارت اطلاعات بدون هماهنگی با مسئولین وزارت اطلاعات و افراد مافوق خود اقدام به شنود تلفن های وزیر کشور در زمان انتخابات ریاست جمهوری می نمایند ، این تلفن ها شامل تلفن های مستقیم دفتر وزیر(صادق محصولی) و تلفن های مستقیم معاون وزیر(دانشجو)و تعداد 35 تلفن همراه که به طور مخفیانه و محرمانه خریداری شده بود و وزیر کشور از آنها به همراه اطرافیان خود به شکل محرمانه استفاده می نمودند، میشود.
این کارشناسان اطلاعات با شنود تمام تلفن های مستقیم و کشف شماره تلفن های همراه خریداری شده و شنود آنها به اطلاعات بسیار مهم و ذیقیمتی دست یافته اند که کشف این اطلاعات منجر به برخورد احمدی نژاد با وزیر وقت اطلاعات و معاونین وزارت خانه و عزل آنها تحت عنوان بی عرضه گی و عدم اشراف و کنترل کارکنان و کارشناسان خود شد.در این تلفن های ضبط و شنود شده وزیر کشور(صادق محصولی)آمار آرای هر استان را برای استانداران می خواند،به طوری که بعضی از استانداران می گویند ما هنوز صندوق را دریافت و جمع آوری نکرده ایم،اما محصولی اعلام می کند آراء شما همین است که من قرائت می کنم.امروز تا اوایل شب آراء استان شما را تلویزیون اعلام می کند،شما هم داشته باشید و در مصاحبه ها همین را بگوئید.
بعضی از استانداران سوال می کنند آیا (آقا) خامنه ای در جریان هستند که محصولی اعلام می کند بله با هماهنگی کامل است.
محصولی با استانداران استانهای ترک زبان آذری صحبت میکند به طوری که در ابتدا در احوال پرسی به آنها می گوید تهران که مال موسوی است و رای موسوی بیشتر است.آن استان چه طور است؟ استانداران استانهای آذری زبان باالاتفاق در پاسخ می گویند در استان ما هم رای موسوی از همه بالاتر است که محصولی در توجیح تک تک آنها اعلام می کند دیگر این حرف را نزنید فقط بگوئید موسوی در تهران رای بالا را دارد ، در همه استانها رای احمدی نژاد بالاتر است،و سپس رای هر استان را برای آنها قرائت می کند و به آنها می گوید پس از اعلام رادیو تلویزیون آمار را رسما طی مصاحبه ای و اطلاعیه ای اعلام نمایند.
شنود تلفن های محرمانه وزیر کشور توسط کارشناسان زیرک وزارت اطلاعات،اطلاعات کاملا موثق و بسیار ذیقیمتی را در اختیار آن اداره اطلاعاتی قرار می دهد که قابل انتظار و پیش بینی نبود به طوری که تا روزها کسانی که کار شنود و پیاده کردن این نوارها را برعهده داشتند نگران نتایج و حوادث پس از این اقدام بودند، به طوری که پس از افشای درون سازمانی این اقدام ،احمدی نژاد در آنجا به مدت یک هفته مستقر شد و معاونین وزیر،مدیران کلان مربوطه را تماما بازخواست،عزل،اخراج و کارشناسان در اختیار کارگزینی قرار گرفتند و از طرف حفاظت اداره تهدید جانی شدند که چنانچه انعکاس بیرونی صورت گیرد برخورد قاطع با آنها خواهد شد.
این کارشناسان همگی بلاتکلیف و آواره و در اختیار کارگزینی هستند و از جان خود بیمناک می باشند.
گفتنی است یکی دیگر از دلایل عصبانیت احمدی نژاد از وزارت اطلاعات این بود که یکی از معاونین وزیر اطلاعات با جمع آوری نظرات استانها با فرم نظرسنجی که پر شده بود و دریافت نظرات مردمی در جمع بندی گزارش اعلام کرده بودند که طبق نظرسنجی عمومی انجام شده توسط کلیه استانها میرحسین موسوی رئیس جمهور خواهد بود و رای قطعی را خواهد آورد که این نیز یکی از دلایل عصبانیت احمدی نژاد از وزارت اطلاعات و مدیران و کارشناسان وزرات شده بود
در سال های گذشته ایرانیان ۳ میلیارد دلار در پروژه های اقتصادی سوریه سرمایه گذاری کرده بودند، اما پروژه های جدیدی با ارزش ۵ میلیارد دلار برای حضور پر رنگ تر ایرانیان در اقتصاد سوریه تعریف شده است.
به گزارش خبرنگار اعزامی موج از سوریه، سید احمد موسوی سفیر ایران در سوریه با اعلام این مطلب گفت: در سال های گذشته ایران ۳ میلیارد دلار در پروژه های سوریه سرمایه گذاری کرده است که از این تعداد، پروژه هایی با ارزش ۱٫۶ میلیارد دلار به بهره برداری رسیده و ظرف یک سال آینده سایر پروژه ها تکمیل می شود.
وی افزود: ۵ میلیارد دلار پروژه های جدید اقتصادی برای سرمایه گذاری از سوی ایرانیان تعریف شده است که این امر موجب توسعه روابط اقتصادی دو کشور می گردد.
به گفته وی، امضای موافقت نامه تجارت آزاد میان ایران و سوریه، تاسیس بانک مشترک بین دو کشور و لغو روادید از جمله اقداماتی است که موجب افزایش روابط تجاری میان دو کشور شده است.
موسوی ادامه داد: پروژه انگشت نگاری، احداث نیروگاه تشرین، احداث تونل، انتقال آب از دریاچه اسد به دشت حلب و همچنین سیمان حماء از جمله پروژه هایی است که ایرانیان در سوریه به عهده گرفته اند.
سفیر ایران در سوریه در خصوص حجم مبادلات تجاری دو کشور اذعان داشت: حجم مبادلات تجاری ایران و سوریه در سال ۷۵، ۴٫۷ میلیون دلار بود که این رقم در سال گذشته به ۳۷۸ میلیون دلار رسید.
وی با اشاره به تاثیر لغو روادید در توسعه روابط تجاری میان دو کشور تصریح کرد: این امر موجب شد تا تعداد زائران ایرانی در سوریه از ۵۰۰ هزار نفر به ۱ میلیون نفر برسد و تعداد پروازهای دو کشور در هفته به ۵۷ پرواز افزایش بیابد.
شهرزادنیوز:سازمان غیر دولتی اکسس، به به راه انداختن یک کارزار ضد سانسور می خواهد شرکت زیمنس نوکیا را، به خاطر تحویل دستگاههای کنترل تلفنهای همراه به جمهوری اسلامی، تحت فشار بگذارد.
اکسس، که برای آزادی دیجیتالی مبارزه میکند، شبکه نوکیا زیمنس را متهم میکند که در سرکوب جنبش مقاومت مردم ایران، پس از انتخابات ریاست جمهوری، دست داشته است. پیش از آن نیز، چنین اتهامی از سوی شیرین عبادی و عیسی سحر خیز متوجه شرکت نوکیا زیمنس شده بود.
شرکت نوکیا زیمنس در این رابطه محاکمهای در ایالات متحده آمریکا در پیش دارد.
به گفته آکسس، شرکت نوکیا زیمنس هنوز هم به قراردادهایش با جمهوری اسلامی عمل میکند. افزون بر آن همکاران سابق زیمنس نوکیا، در شرکتی که به همین منظور تشکیل شده است، در پروژه همکاری شرکت مزبور با ایران، حضور دارند.
آکسس با به راه انداختن کارزار "نه به نوکیا"، میخواهد از فروش و حمایت تکنیک کنترل تلفن و اینترنت به کشورهایی که معروف به نقض حقوق بشر هستند، جلوگیری کرده و نقطه پایانی بر این معاملات بگذارد.
سازمان اکسس، پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و سرکوب مخالفان دولت تشکیل شده و از حمایت شخصیتهای مشهور نیز برخوردار است.این سازمان برای "ازادی دیجیتالی"، از راه دور زدن سانسور، مبارزه میکند و برای رسیدن به این هدف شبه پرتال "پراکسی کلود"را جهت ناشناخته کردن کاربران در اختیار آنها قرار میدهد.
انتقال حدود 300 هزار قلم اشیاء ثبت نشده در موزه ملی به شهرستان نامعلوم به بهانه سامان دهی و عدم وجود فضای کافی در موزه، در کنار تعویض امنای اموال فرهنگی با سابقه به بهانه های مختلف اداری و غیر اداری این شائبه را تقویت می کند که آثار ثبت شده موجود در خطر تعویض یا خارج شدن می باشند. علاوه بر این پست های کلیدی موزه به افراد قرار دادی کم تجربه سپرده می شود که مدیریت بی تجربه و هتاک موزه ملی با تطمیع و ارعاب آنها تمامی اهداف ریاست سازمان (فردی که تمام میراث فرهنگی را با برنامه ای از پیش تعیین شده فرو پاشیده است) را پیاده می نماید.
برای نمونه بازنشستگی اجباری و تغییر مدیر موزه جواهرات ملی موزه جواهرات سلطنتی) به بهانه انتقال موزه از فضای کنونی به ساختمان جدید. ویترین های این اشیاء (جواهرات سلطنتی و تاریخی) فقط در شرایط خاص و در حضور افراد معتمد از ارگانهای مختلف (مانند وزارت کشور، قوه قضائیه، بانک مرکزی) باز می شود که در طی سی سال گذشته فقط یکبار بازگشایی شده است و در حین جابجایی موزه امکان تعویض جواهرات با بدل میسر است. لازم به ذکر است که در حال حاضر تمامی این ارگانها در دست نااهلان میراث فرهنگی هستند.
نکته جالب دیگر در مورد منشور کوروش اینکه این منشور به هیچ عنوان بیمه نشده است و این امر خود دال بر این است که منشور بدلی به موزه تحویل داده شده است و دولت برای اینکه مانور تبلیغاتی خود را تکمیل نماید به این امر رضایت داده است. هدفی که ریاست سازمان دنبال می کند در راستای اهداف مشخص شده رییس جمهورو پروژه دورکاری است که او در این امر پیشگام شد و چرخ دورکاری عملا از میراث فرهنگی شروع شد و قصد اینست که این سازمان به کوچکترین حد ممکن برسد. شاید به زیر 200 نفر که در این راستا همانگونه که بیان شد از اخراج کردن و بازنشستگی و باز خریدی اجباری فرو گذاری نکرده و حتی تهدید به تبعید به شهرستانهای محروم دور دست در راس کار قرار گرفته است. کوچاندن اجباری کارکنان به شیراز و اصفهان، منحل کردن پژوهشگاهها؛ که البته گفتنی است که در بین این جابجایی ها بسیاری از اسناد خطی مرکز اسناد میراث فرهنگی ناپدید شد و کتابهای چاپی نفیسی از این مجموعه ها به غارت رفت.
امروز:دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به ابراز تردید رسانههای راستگرا در تایید وقف دانشگاه آزاد اسلامی از سوی چهار مجتهد، متن دقیق اظهارات هاشمی رفسنجانی را بر اساس نوار سخنرانیاش منتشر و تاکید کرد که هاشمی بر عدم وقف اموال دولتی از بین اموال دانشگاه آزاد اشاره کرده و نیز خاطرنشان کرده است که نظر موافق رهبری نیز در این باره اخذ شده است.
در اطلاعیه دفتر هاشمی رفسنجانی همچنین به نام موسویاردبیلی، هاشمیرفسنجانی، سید حسن خمینی، قمی و موسوی بجنوردی بهعنوان مجتهدان امضاکننده وقف دانشگاه آزاد اشاره شده است. پیش از این رسانههای وابسته به دولت، اشاره هاشمی به تایید وقف توسط چهار مجتهد را زیر سؤال برده بودند.
متن کامل اطلاعیه دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره وقف اموال دانشگاه آزاد، بدین شرح است:
شیوه مذموم و غیرپسندیده مصادره به مطلوب سخنرانیها که طی سالهای اخیر بر فضای رسانهای کشور سایه انداخته، یک بار دیگر توسط برخی رسانهها تکرار شد و به خاطر عدم اطلاع رسانههای دیگر و استناد آنها به دو خبرگزاری معروف و رسمی کشور یعنی خبرگزاری جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس، مستمسک اظهارنظرهای متفاوت و بعضاً توهینآمیز نسبت به سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح مجتمع دانشگاهی بابل شده است.
در صورتی که رئیس مجلس خبرگان رهبری در خصوص وقف به چند مورد اشارات مؤکد کردهاند:
۱- اگر اموال دولتی در اموال دانشگاه آزاد باشد، مشمول وقف نمیشود.
۲- چهار مجتهد عضو هیأت مؤسس یعنی حضرات آیات و حججالاسلام موسویاردبیلی، هاشمیرفسنجانی، سید حسن خمینی، قمی و همچنین آیتالله بجنوردی بهعنوان ناظر، بر شرعی بودن وقف صحه گذاشتند.
۳- نظر فقهی حضرت آیتالله خامنهای در این زمینه اخذ شده است.
۴- فکر نمیکنم خداوند اجازه دهد کسی این وقف را به هم بزند و اگر کسی این کار را کرد، خداوند از او قویتر است و وقف را برمیگرداند.
معلوم نیست رسانههای مدعی حقیقتگویی و اطلاعرسانی واقعی با چه نیتی بر حذف و اضافه سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی طی سالهای اخیر اصرار میورزند و متأسفانه بعضی از افراد مسئول اما بیاطلاع، سخنانی را بر زبان میآورند که شأن مسئولیت خویش را زیر سؤال میبرند.
برای اینکه "تا سیهروی شود هر که در اوغش باشد " متن سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، موضوع دانشگاه آزاد که در آیین افتتاح مجتمع دانشگاهی بابل ایراد کردند و عیناً از نوار پیاده شده و در صورت لزوم قابل ارائه به همه مراکز اطلاعرسانی میباشد، جهت تنویر افکار عمومی در ذیل میآید:
"... فکری که ما برای دانشگاه آزاد اسلامی داریم، و این اموال عظیمی که الان جمع شده و با این نیروهای فوقالعادهای که به وجود آمده و هر سال هم به سرعت دارد اضافه میشود، فکر کردیم که انشاءالله این را جاویدان کنیم. ما وقف کردیم، با فتوای جمعی از مراجع و شخص رهبر انقلاب و فتوای خودمان که چهار نفر مجتهد بودیم، در هیأت مؤسس بررسی کردیم و همه ما فتوایمان این بود. این اموال وقف شد، الان وقف است، صیغه وقف را خواندیم، قبض و اقباض انجام شد.
به ثبت هم رسید و فکر نمیکنم که خداوند اجازه بدهد هیچکس، بتواند این وقف را به هم بزند و اگر کسی بتواند به هم بزند، خدا از او قویتر است و پس میگیرد یک روزی، ما خیلی موقوفات داریم که (زمانی) گرفتند، ولی دوباره برگشته امروز، هیچ شبههای ندارد. در هر محفلی میخواهید بحث کنید.
گاهی میآیند و میگویند مثلاً اموال دولتی در اینهاست. اولاً اموال دولتی در آن نیست. همین زمین اینجا را مثل میزنم. آن موقع که ارزان بود، آقای قلیپور ۲ میلیون تومان خرید. چند سال بعد محیط زیست، آمد و گفت: ما ۲ میلیون قبول نداریم. دوباره قیمتگذاری شود که فکر میکنم ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان گرفتند که آخرش حل شد. همین الان اگر استانداری به دانشگاه آزاد کمک کند، زمینی را اختصاص میدهند و قیمت زمین را به روز میگیرند. این که دیگر مال دولت نیست. دانشگاه آزاد خریده است. یا فرض کنید جایی را بخشیده باشند که وقتی بخشیدند، مال آن مؤسسه میشود.
آخرین فرض اینکه اگر چیزی از اموال دولت در دانشگاه آزاد باشد، وقف نیست. ما اموال دانشگاه را وقف کردیم. فتوای آن هم فتوای رهبری است که در شورای انقلاب فرهنگی خوانده و در آنجا ثبت شده. تعبیرشان این است که هر گروهی که تصرّف مالکانه در ملکی دارند، حق وقفش را هم دارند. تقریباً این اجماعی است. از زمان مرحوم صاحب عروة و بعد اکثر فقها همین فتوا را دارند. قبل از آن هم فقط در زمان کاشف الغطاء فتوای دیگری شده و بقیه همه همین است و تقریباً اجماع فقهی است و این اموال قطعاً وقف است و قطعاً میماند.
من امیدوارم هیچ کس به خودش جرأت ندهد که کارهای بزرگی که میتواند صدها سال دانش کشور را تضمین بکند و آموزش کشور و تحقیقات کشور را تضمین بکند، [تضعیف کند] اصلاً پایگاه عظیم ثابت توسعه حکومت اسلامی و ایران خواهد بود.
یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری88 در تهران و برخی مراکز استان ها، نیروی انتظامی اقدام به جمع آوری تعدادی از افراد مسئله دار که بیشتر آنها در ارتباط با مواد مخدر و باج گیری در محلات جنوب شهر پرونده داشتند کرد.
جمع آوری این افراد با تبلیغات گسترده توام با ارعاب و خشونت همراه بود که به طور وسیع از طرف سیمای جمهوری اسلامی پوشش داده شد. مدیریت پروژه را فرماندهان نیروی انتظامی سردار رادان وسردار زارعی که هر دو از فاسد ترین افراد این نیرو هستند و تحت نظارت فرمانده سپاه عزیزجعفری صورت گرفت. البته در این زمینه، سردار زارعی فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران بزرگ مهارت و تجربه ای بیشتر داشت. اگر بخاطر داشته باشید از او در جریان یک تسویه حساب داخلی در نیروی انتظامی، در یک خانه تیمی با 6 یا 7 زن و دختر برهنه فیلم گرفته بودند. فیلمی که از او تهیه شده بود نشان میداد که او این دختران و زنان را برهنه کرده و وادار به نماز جمعی کرده و خود از پشت آنها را تماشا می کرد. بعد از این رسوائی او را از راس نیروی انتظامی تهران بزرگ برداشتند، اما به دلیل همین ارتباط ها و مناسبات با اوباش و اداره کنندگان خانه های فساد مامور سازمان دادن طرح اوباش بگیری کردند. که این اوباش بگیری نیز در واقع فراهم ساختن مقدمات کودتائی بود که در انتخابات 22 خرداد روی داد. شبکه بزرگی از اوباش را وی سازمان داد و برای انواع جنایات به خیابان ها فرستاد و در بازداشتگاه ها نیز همین اوباش را به جان بازداشت شدگان جوان انداخت.
باز گردیم به عقب. یعنی به زمان اجرای طرح مقابله با اوباش. در جریان آن طرح، مشتی چاقوکش حرفه ای، متجاوز به عنف، جوانان کم سن و سال که در شبکه توزیع مواد مخدر و روابط جنسی بودند و عده ای زورگیر محلی را دستگیر کردند. نحوه دستگیری بسیار خشن بود تا اوباش روحیه خودشان را از دست داده و تسلیم هر خواستی شوند که بازداشت کنندگان از آنها دارند. برای محکم کاری، چند نفری از آنها را نیز اعدام کردند تا بقیه حساب کار دستشان آمده و آماده اجرای هر دستوری شوند که به آنها ابلاغ می شود. برای آنها که اعدام نشدند پرونده های قطوری درست کردند و آن را مانند شمشیر داموگلس بالای سرشان قرار دادند. بعضی از اوباش سابقه دار را هم برای سازمان دادن طرحی که برای کودتا در دست داشتند از زندان بیرون آوردند و رئیس این اوباش کردند. از جمله "اسماعیل تیغ کش" معروف که از زندان رجائی شهر یکسال و نیم پیش از انتخابات 22 خرداد آزاد شد.
برای آنها کلاس ها مخصوص آموزشی ترتیب دادند. هفته دوم انتخابات 22 خرداد، و پس از سخنرانی رهبر در نماز جمعه تهران که فرمان سرکوب معترضان را داد، این شبکه وارد عمل شد. آنها را در اکیپ های چند نفره تحت سرپرستی و نظارت واحد بسیج و لباس شخصی ها به خیابان ها فرستادند و گروهی دیگر را مامور فاجعه آفرینی در
کهریزک وزیرزمین وزارت کشور کردند. البته با این وعده که پس از اتمام ماموریت می توانند حکم آزادی خود را دریافت کرده و با گرفتن مبالغی کمک مالی، یک سفر زیارتی به مشهد، حتی برای زیارت به کربلا، زندگی جدیدی را برای خود سامان بدهند.
اما مسئله به همین جا خاتمه نیافت و طرح دوم از دل طرح اول و پیش از سفر زیارتی مشهد بیرون آمد. یعنی پس از نقش آفرینی در سرکوب، ماموریت های جدیدی نیز به برخی از آنها داده شد. از جمله ترور افرادی که برای ترساندن رهبران جنبش سبز و همچنین ایجاد وحشت در میان روشنفکران و دانشگاهیان معترض باید کشته می شدند. بعضی از آنها باید سر سپردگی کامل خود را با این ترورها ثابت می کردند. استاد مسعود علیمحمدی از اساتيد دانشگاه تهران و استاد غلامرضا سرابی از جمله این قربانیان بودند. غلامرضا سرابی در پرونده کهریزک چند گزارش تائیدی در باره قتل های انجام شده صادر کرده بود. عامل ترور دکتر سرابی هم به همین ترتیب از میان برداشته شد. همچنان که خیلی از عاملین فجایع زیر زمین وزارت کشور و بازداشتگاه کهریزک از میان برداشته شدند و نامشان در هیچ پرونده ای نیست. البته در لیست اعدامی های زندان وکیل آباد مشهد هست.
سرانجام، بسیاری از آنها به بهانه زیارت به مشهد اعزام شدند، اما دستور دستگیری آنها در مشهد صادر شده بود و آنها را به جای زیارت مستقیم به زندان وکیل آباد مشهد بردند. در هفته های اخیر، جمع زیادی از آنها در همین زندان اعدام شده اند. آنها را در مشهد اعدام کردند تا انعکاسی در تهران نداشته باشد. آنها به خانواده های خود گفته بودند که بخشیده شده اند و اجازه گرفته اند که زندگی جدیدی را بی سر و صدا در یک گوشه دیگر ایران شروع کنند. اما همه اینها یک فریب و توطئه بود و آنها را به مشهد برده و کشتند.
مشهد....از طریق خانواده های افراد دستگیر شده قابل پیگیری می باشد
سلام خسته نباشيد،مي خوام از شما يك در خواست كوچك داشته باشم و لطفا" اين موضوع رو كه میگم تا شايد كاري كوچك براي جنبش سبز و حمايت از زندانيان راه آزادي و ادامه راه شهدا انجام داده باشيم. پيشنهاد من اين است :براي ايجاد فصل مشترك بين تمام گروهاي سياسي داخل و خارج روز 27 هر ماه رو(با توجه به اصل 27 قانون اساسي) به عنوان روز آزادي در نظر بگيريم و با حضور فراگير هر ماهه در 10 ميدان اصلي و مركزي شهرهاي بزرگ مثلا" در تهران (انقلاب ازادي ولي عصر تهران پارس سعادت اباد هفت تير تجريش ونك راه اهن ) ودر خارج مقابل سفارت ايران هر ماه اقدام به راهپيمايي سكوت نماييم اين روز متعلق به هيچ گروهي نيست و روزي است براي آزادي همه مردم ايران. ضمنا" مي توان با گفتن الله اكبر يا مرگ بر ديكتاتور در روز قبل و بعد آن به استقبال آن رفت.اين كار ضمن ايجاد تحرك در تمام گروه هاي فعال و مبارز باعث فرسايش رژيم خواهد شد از طرفي توجه افرادي كه از اصل 27 قانون اساسي بي خبرن نيز جلب خواهد شد. موارد ذكر شده قابل تغيير با توجه به نظر همه خواهد بود و اين كار تنها باعث ايجاد هماهنگي بيشتر بين اقشار مختلف مردم مي شود
جـــرس: در ادامه واکنش های اعتراضی نسبت به حملات و هتاکی های صورت گرفته به منزل مهدی کروبی، گروهی از خانواده های زندانیان سیاسی و شهدای جنبش سبز، با حضور در منزل کروبی، از ایستادگی وی در برابر هجمه ها حملات شبه نظامیان و لباس شخصی های حکومت تقدیر نمودند.
به گزارش منابع خبری جرس، شامگاه سه شنبه، ١۶ شهریور ماه، جمعی از خانواده زندانیان سیاسی به ملاقات شیخ اصلاحات رفتند و از نزدیک در جریان حمله شبه نظامیان بسیج به منزل وی قرار گرفتند.
در این دیدار که خانواده برخی از شهدای جنبش نیز حضور داشتند، پس از بازدید از بقایای تخریب های شبه نظامیان خانواده ها با کروبی به گفتگو نشستند و وی نیز با بیان اینکه "من نیز مانند دیگر اعضای جنبش تا حصول به هدف عقب نشینی نخواهم کرد"، با روحیه ای بالا اخبار و جزئیاتی از چند شب حمله بسیجیان به منزلش را در اختیار آنان قرار داد.
کروبی در مورد اخبار منتشره در روزنامه هایی نظیر کیهان و یا بیانیه سپاه که حمله کنندگان را "گروهی خودسر و ناشناس" معرفی می کنند، گفت این گونه موضع گیری ها نشان از اذعان آنان به شکست در پروژه ارعابشان دارد و به همین دلیل نیز اکنون به هذیان گویی افتاده اند.
در هفته گذشته بسیاری از شخصیت های اصلاح طلب و اهالی مطبوعات نیز در دیدارهای جداگانه ای با مهدی کروبی، ایستادگی و مقاومت او را در برابر هجمه های کودتاگران ستودند.
گفتنی است طی روز های آخر هفته اخیر، بویژه از پنج شنبه یازدهم شهریورماه، بسیجیان مسلح و شبه نظامیان حامی رهبر جمهوری اسلامی، ضمن سردادن شعار و هتاکی به مهدی کروبی، با تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتوف به منطقه مسکونی وی حمله کرده و موفق به شکستن در ورودی منزل شده بودند؛ تا اینکه با مقاومت محافظان نتوانستند به طبقات و شخص مهدی کروبی دست یابند.
سپاه پاسداران نیز چند روز پس از اینکه موج اعتراضات در میان شخصیت ها و سازمانها نسبت به اینگونه هتاکی ها بالا گرفت، با صدور اطلاعیهای ضمن محكوم كردن تجمع در مقابل منزل كروبی تاكید كرد كه حاشیهسازی برخی عناصر خودسر در تجمع در برابر منزل كروبی كه منجر به تیراندازی از سمت منزل وی و زخمی شدن چند تن شد، حادثهای ساخته و پرداخته عناصر بیتدبیر و خودسر است.
چکیده : جنبش سبز بیشمار است. این جنبش در عین حالی که متنوع و متکثر است باید از هر گونه انقسام در حرکت بپرهیزد. چه بسا آنها بخواهند با نرمش خود ما را قسمت کنند. باید مراقب آن باشیم و از آن بپرهیزیم. این کار جز با هماهنگی امکان پذیر نیست. شاخص هماهنگی نیز جز رهبران جنبش بخصوص مهندس میر حسین موسوی نمی تواند باشد.
علی شکوریراد: از لحن و مطالب آقای صدیقی در نماز جمعه اخیرتهران و لحن آقای جنتی در نماز جمعه هفته پیش و نیز برخی گفتارهای دیگر که بر خلاف یک سال گذشته فاقد رجزخوانی برای سبزها، بخصوص بزرگان جنبش سبز، و تهدید آنها بود می توان پی برد که دستورالعمل جدیدی تدوین و به ائمه جمعه داده شده است و آن اینکه باید در صفوف متحد جنبش سبز که به رغم همه فشارها و تهدید ها روز به روز مستحکم تر شده است رسوخ کرد و فاصله انداخت.
حقیقت این است که گستردگی و انسجام جنبش سبز حاصل برخورد رادیکال حاکمان با معترضان به نتیجه انتخابات از یک سو و پایداری و ایستادگی سران جنبش بر مواضع حق طلبانه و پیوستگی وثیق آنان با مردم بوده است. آنها همه گونه فشاری را بر رهبران جنبش وارد آورده اند ولی نتیجه ای نگرفته اند. همه گونه رفتار خشنی را با مردم انجام داده اند ولی نتیجه نگرفته اند. جنبش سبز روز به روز عمیق تر و منسجم تر شده و امیدش به پیروزی بیشتر. سخنرانی سردار مشفق را گوش بدهید. انگار دارد به تعدادی از نیروها گزارش پیروزی داده و به آنها برای ادامه حرکت بصیرت می دهد. آن سخنان مربوط به پائیز گذشته است. زمانی که آنها کار را تمام شده می دانستند. ولی اکنون می بینند نه تنها کار جنبش سبز تمام نشده است بلکه بنظرشان می آید که کار خودشان ساخته است. طرح بحث مکتب ایران و مکتب اسلام که مهندس موسوی هشیارانه آن را جنگ زرگری نامید و افشا کرد نیز این هشدار را به ما می دهد که با ترفند جدیدی روبرو هستیم و باید مراقب باشیم. آنها صفوف متحد ما را هدف قرار داده اند.
جنبش سبز یک سازمان، حزب یا تشکیلات نیست که عضوگیری کند و یا کسی برای عضویت دیگری در آن تصمیم گیری کند. هر کس که بخواهد، هر آن می تواند عضوی از جنبش سبز باشد کافیست باور داشته باشد نتایج اعلام شده برای انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری واقعی نبوده است و فرد اعلام شده به عنوان رئیس جمهور، منتخب مردم نیست، و بر این اساس با سایر مردم در اعتراض قانونی و مسالمت جویانه به آن نتیجه و تبعات آن همراه و یا حد اقل همدل بوده باشد و یا بشود و یا اینکه اکنون حقوق شهروندی و اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطالبه کند. بنابراین عضویت و همراهی با جنبش سبز به دیدگاه و خواست خود هر فرد بستگی دارد و نه دیگری ، و نیز کسی نمی تواند دیگری را از همراهی با جنبش منع کند و یا حضورش را در جنبش نفی نماید.
جنبش سبز بیشمار است. این جنبش در عین حالی که متنوع و متکثر است باید از هر گونه انقسام در حرکت بپرهیزد. چه بسا آنها بخواهند با نرمش خود ما را قسمت کنند. باید مراقب آن باشیم و از آن بپرهیزیم. این کار جز با هماهنگی امکان پذیر نیست. شاخص هماهنگی نیز جز رهبران جنبش بخصوص مهندس میر حسین موسوی نمی تواند باشد.
منبع: نوروز
بسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله آقای حاج شیخ صادق لاریجانی
رئیس محترم قوّه قضائّیه
با سلام و احترام
انتشار گسترده نوار سخنرانی سردار مشفق از فرماندهان ارشد قرارگاه ثارالله، پرده از کودتای انتخاباتی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برداشت و صحّت ادّعای رهبران جنبش سبز را در مورد مهندسی این انتخابات به اثبات رساند.این فرد که بی پروا ، مست از قدرت و جاهلانه از سازماندهی کودتا صحبت می کند صریحا به ارتکاب اعمالی اعتراف می کند که در همه مکاتب سیاسی جهان نامی جز کودتا نمی توان بر آن نهاد.
وی ضمن اعتراف به برنامه ریزی گسترده در ستاد کودتا که جا به جا با اصطلاح “ما ” از آن یاد می کند چگونگی اقدامات این ستاد را برای پیروزی بدون قید و شرط و به هر قیمت آقای احمدی نژاد به عنوان نامزد رهبری تشریح می کند و با توضیح اقدامات فرقه خود برای از میدان به در کردن همه، حتی نامزدهای جناح راست، به خوبی نشان می دهد که این ستاد از ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری کار خود را آغاز کرده بوده است ، و جالب تر آنکه رسما به فعّالیّت ضدّ قانونی خود و دوستانش در انتخابات مجلس هشتم نیز اعتراف می کند.همه این اظهارات مشخص می کند که جریانی انحرافی از سالها قبل در درون حساس ترین نهادهای کشور شکل گرفته است که هدفی جز براندازی نظام جمهوری اسلامی ندارد. عمق فاجعه و اوج انحراف این فرقه نظامی-امنیتی آنجا روشن می شود که جز مقام رهبری هیچکس و هیچ جریانی در جمهوری اسلامی از هر جناحی و حتی شخص امام راحل از هتاکی،دروغ زنی و افترائات این فرقه در امان نمانده است.
این سردار سپاه به صراحت و با افتخار چگونگی سوء استفاده از همه مقدّسات و لگد مال کردن قانون را توضیح می دهد و انجام همه این جرائم را برای تحقق خواست بزرگان و با رضایت و اطلاع آنها اعلام می کند.
اینک قوه قضائیه در آزمونی بزرگ و فیصله بخش قرار گرفته است. یا شجاعانه با این انحراف بزرگ برخورد می کند و جمهوری اسلامی را نجات می دهد و یا خدای ناکرده با اهمال و تحت فشار قدرت حاکم در سقوط همه آرمانهایی که ملت برای آن خون دادند شریک جرم کودتاگران می شود.
آقای لاریجانی!
در برخورد با این انحراف، یک قوه قضاییه مستقل و عدل گستر و خداترس چه باید بکند؟
جبهه مشارکت ایران اسلامی از شما در خواست اقدامات زیر را دارد:
۱- اینک که معلوم شده است فردی که به نام رئیس جمهور معرفی شده است در یک فرایند کودتا (و نه فقط تقلب) به این جایگاه رسیده است و هیچ مشروعیّت قانونی و شرعی ندارد. بر شما است تا با احاله موضوع به دیوان عالی کشور، خواستار رسیدگی به این امر شوید.جا دارد همین جا از برادر محترم شما ، رئیس قوه مقننه هم بخواهیم به وظیفه قانونی خود در بررسی صلاحیت این فرد اهتمام کنند.هرچند با این اعتراف بی نقص و شرح دقیق کودتا از زبان کودتا گران خود به خود عزل است.
۲- اینک که یکی از افراد کودتا رسما و علنا خود را معرفی کرده است، بر قوّه قضائیّه است تا با شناسایی همه اعضای ستاد کودتا دست اندر کاران این افتضاح تاریخی را به دست قانون بسپارد.
۳- در سخنان این فرد، چگونگی همکاری بخشی از دست اندرکاران قوه قضائیه روشن است. لازم است مشارکت در جرم همه این افرادِ شناخته شده بررسی شود و آنان برای این منظور از سمتهای قضایی تعلیق و به دادسرای انتظامی قضات معرّفی شوند.
۴- از آنجا که صریحا اعتراف می شود که همه اقدامات قضایی پس از انتخابات مانند دستگیری ها، بازجوئی ها ، محاکمات و احتمالا صدور احکام در یک سناریوی از قبل طراحی شده به اجرا در آمده است، طبعا هیچیک از این احکام حجیّت نداشته و از درجه اعتبار ساقط است. بر شما است تا با توقف اجرای این احکام سریعا دستور ازادی همه اسیران در بند را صادر کنید.
۵- با این اعترافات روشن است تمام الزامات و محدودیتهای سیاسی و اجتماعی که در طول یک سال گذشته به اجرا در آمده است، اقدامات مجرمانه این فرقه بوده است و باید لغو شوند. از جمله آن اقدامات، منع غیر قانونی فعالیت احزاب و تشکلها، توقیف وتعطیلی مطبوعات و تحدید بی سابقه آنها، تعلیق تعداد زیادی از دانشجویان و اساتید دانشگاه ها،تعطیلی اجتماعات (حتی مراسم عروسی و عزا) و در یک کلمه محو همه آزادیهای مدنی مصرح در قانون اساسی و قوانین موضوعه هستند که باید متوقف و بلا اثر شوند.
۶- با نهایت تعجب، شاکیان سردار مشفق تحت فشار عجیب نیروهای ستاد فوق الذکر قرار گرفته اند و تهدید به انواع برخوردها می شوند. این نشان می دهد که قوه قضائیه در برابر این کودتاگران، مرعوب و دست بسته است و این امر با آن همه ادعای استقلال تنافی دارد. مردم ایران در انتظار هستند تا یکبار دیگر این ادعا را در بوته آزمایش قرار دهند.
آقای لاریجانی
باور کنید اگر این ریشه خشک نشود هیچ انسان سالم و دلسوزی مجال خدمت پیدا نخواهد کرد ، و این قوم به هیچکس رحم نخواهند کرد.تا دیر نشده است برای حفظ نظام اقدام کنید. اگربر این کار توانایی ندارید، دامن قوه قضائیه را از این پلشتی بیرون بکشید و پاک کنید. اگر در این حد هم توانایی ندارید بدانید که این شتر بر درگاه شما هم خواهد خوابید پس حداقل به فکر آخرت خود باشید و کناره گیری نمائید.
اتّقوا فتنه لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّه
جبهه مشارکت ایران اسلامی
دست اندرکاران و بانیان رســـا، در شرح دلایل راه اندازی آن، گوشه هایی از تجارب رسانه ای یکسال اخیر جنبش سبز و روند تکوین و رشدِ نظریۀ "هر شهروند یک رسانه" را مورد تحلیل قرار داده و همزمان خاطرنشان کرده اند "حاکمیت مبتنی بر استبداد دینی و سرکوب، بسیار کوشیده است تا صدایی از مردم ما در درون و بیرون کشور به گوش نرسد و به همین منظور، می بایست در کنار امواج بی پایان رسانه های خُرد، رسانه هائی شکل بگیرد که بتوانند صدای ملت ایران را با کیفیت بهتر و موثر تر بازتاب دهند." آدرس این وب سایت WWW.RASATV.NET می باشد.
متن کامل بیانیۀ افتتاحیه و منشور ده ماده ای «رســـا»، به شرح زیر است:
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّـهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّـهَ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ حَسِيبًا سوره احزاب، آیه 39
جنبش سبز ملت ایران همانند کلمه ای پاک و پیراسته ، برغم رنج های بسیار و طاقت سوزی که ملت بزرگ ما در راه دفاع از حق گمشده خویش تحمل کرد، بالید و برکشید و روز به روز بر استواری و گستره و ژرفایش افزوده شد.
صدای ملت ما صدای آزادی، عدالت و حاکمیت قانون است. صدایی که با گلوله، زندان، شکنجه، تحقیر و تهمت نه تنها خاموش نشده است، بلکه طنینی جهانی یافته است.
اقتدارگرایان با تکیه بر استبداد دینی و سرکوب، بسیار کوشیده اند تا صدایی از مردم ما در درون و بیرون کشور به گوش نرسد. در برابر این یکه سالاری و غوغای رسانه های حکومتی، مردم ما خود به میدان آمدند. شعار "هر شهروند یک رسانه" به حقیقت پیوست. ملتی بزرگ وارد صحنه شد و جنبش سبز ملت ایران در رسانه های مکتوب و مجازی و صوتی و تصویری ثبت شد. تا به حال جهان چنین تجربه ای را شاهد نبوده است. ضبط فیلم و خبر رسانی از شهیدانی که در خیابان ها کشته شدند، نشانه ای از این حضور سبز و گسترده ملتی بود که نمی خواست خون جوانانش از یاد برود.
از همان روزهای نخست شکوفایی جنبش سبز، آشکار بود که صدا و سیما و نشریات و تریبون های حکومتی چه رفتاری خواهند داشت. از سویی تمامی رسانه های مکتوب و حتی مجازی یکی پس از دیگری توقیف و تعطیل شدند. روزنامه نگاران به زندان افتادند، آواره شدند، از ایران به خارج ایران کوچیدند...اما پرچم خبر رسانی را لحظه ای از دوش نیفکندند. از این رو به حق رهبران جنبش سبز به صراحت از نیاز ملی و مردمی تحقق یک رسانه آزاد سخن گفتند.
می بایست در کنار امواج بی پایان رسانه های خُرد، رسانه هائی شکل بگیرد که بتوانند صدای ملت ایران را با کیفیت بهتر و موثر تر بازتاب دهند. رسا یکی از آن رسانه هاست. تجربه هم نشان داده بود، رسانه های فارسی زبانی که از بودجه دولت های دیگر تغذیه می کنند، در نهایت در جهت منفعت و سیاست همان کشور ها حرکت می کنند.
مثل تشنه ای که در جستجوی آب است،رسانه ای نیاز بود که مثل چشمه ای خوشگوار و زلال باشد. تاسیس یک رسانه کاری است سترگ و نیازمند امکانات گسترده. رسانه سبز ملت ایران بی هیچ ادعایی گام کوچکی است در این راه. گامی کوچک و البته استوار و سنجیده. این رسانه مخاطب اصلی خویش را ایرانیانی می داند که به دلیل انسداد فضای سیاسی و اجتماعی از خبر محروم مانده اند.
رسا تلاشی است برای این که صدای ملت ایران باشد، صدایی که نمایندگان آن رهبران شناخته شده و مورد اطمینان ملت ایران هستند. رسا برای تحقق استراتژی جنبش سبز ملت ایران یعنی آگاهی بخشی عمومی و ممانعت از دروغ که سکه ی رایج حکومت ایران شده است، بازتاب دهنده ی مطالبات برحق ملت ایران است.
رسا با چنین رویکرد و خط مشی ملی و مردمی، به غیر از مردم ایران که خود پشتوانه و نقطه اتکای چنین رسانه ای هستند و خواهند بود، به هیچ دولت و سازمان و نهادی که از بودجه خارجی استفاده کند، پیوندی نخواهد داشت. خیر کثیر در همان تکیه بر خداوند و ملت بزرگ ایران است.
اگر می خواهید این رسانه تداوم و ارتقا یابد با کمکهای مالی خود در اداره رسا شریک شوید. تک تک شهروندان سبز ایران سهامدار رسانه سبز ایران هستند.
منشور رسا که شناسنامه رسانه سبز ایران است به پیوست منتشر می شود. تلویزیون اینترنتی رسا همزمان با یکصد و چهارمین سالگرد نهضت مشروطیت در روز جمعه 15 مرداد 1389 آغاز بکار می کند. تلویزیون ماهواره ای رسا در نخستین دهه ماه مبارک رمضان به یاری خدا مهمان سفره افطار هموطنان خواهد بود.
می دانیم انتظارات همراهان جنبش سبز از تلویزیون خودشان بسیار زیاد است، اما با توجه به مقدورات اقتصادی و محدودیتهای مختلف امنیتی، سیاسی و فرهنگی کاستی های ما را به بزرگی خود خواهند بخشید. رسا چشم انتظار پیشنهادات، انتقادات و همکاری یکایک هموطنان است .برنامه های تولیدی صوتی تصویری خود را هرچند کوتاه و با هر کیفیتی بویژه عکسها و فیلمهای خبری روز را برای ما بفرستید. شما چشم و گوش رسا هستید.
منشور رسانه سبز ایران - رسا:
در شرائطی که اقتدارگرایان حاکم بر ایران با در اختیارداشتن همه امکانات رسانه ای، ایجاد انحصار خبری و سوء استفاده از صدا وسیما تلاش کرده اند کلیه مجاری اطلاع رسانی را به روی ملت ایران ببندند و جنبش سبز اعتراضی مردم را از پیگیری اهدافش باز دارند، بازکردن راه اطلاع رسانی آزاد به روی مردم ایران یکی از ضرورت های این مرحله از جنبش و به مثابه فریضه ای ملی به شمار می رود. از این رو به همت جمعی از همراهان جنبش سبز مردم ایران شبکه ماهواره ای – اینترنتی به نام شبکه سبز ایران (رسا) تأسیس شده است.
ماهیت شبکه:
رسا شبکهای است که به زبان فارسی (و در صورت لزوم به زبانهای دیگر) برای ايرانیان راه اندازی شده و به انعکاس و پخش اخبار، تحلیل، گزارش و برنامه های فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می پردازد.
استقلال سیاسی و مالی شبکه:
رسا موسسه ای است غیر انتفاعی و مستقل از احزاب، سازمانها و نهادهای سیاسی دولتی و غیر دولتی که به دلیل خفقان موجود در کشور، خارج از ایران ثبت شده و در چارچوب اصول مطرح شده دراین منشور فعالیت می کند. منابع مالی این شبکه تنها از طریق کمکهای مردمی و تبلیغات خواهد بود و از هیچ دولت و یا سازمان دولتی خارجی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مطلقا کمکی دریافت نخواهد کرد.
اصول کلی و خط مشی دهگانه شبکه:
یک: کرامت انسانی، عدالت، آزادی و حقوق بشر
رعایت عدالت در تمامیابعاد آن، حفظ کرامت انسانها و پایبندی به موازین حقوق بشراز اصول بنیادین است. این شبکه مخالف هرگونه تبعیض جنسیتی، قومیّتی، دینی، مذهبی و نژادی است و برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران تلاش می کند. ایران متعلق به همه ایرانیان است و تمامیافراد در برابر قانون برابر و از حقوق مساوی برخوردارند.
دو: اسلام رحمانی و اخلاق
رسا اسلام رحمانی را متضمن ارتقای اخلاق نزد حاکمان و شهروندان دانسته و خود را مروج اسلامی می داند که عدالت شاکله آن است، خردورزی را پاس می دارد، مقتضیات زمان و مکان را نیک می شناسد، با مردمسالاری و حقوق بشر منافاتی ندارد و مخالف هرگونه حقوق ویژه برای اشخاص و اقشار خاص در سطح جامعه و حاکمیت است. رسا حفظ موازین اخلاقی را در تمامی فعالیتهای خود الزامی میداند و رسیدن به اهداف خود را تنها از طرق مجاز اخلاقی دنبال می کند.
سه: حق تعیین سرنوشت و مردم سالاری
رأی و خواست مردم منشأ مشروعیت قدرت سیاسی است و خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. رسا حق تعیین سرنوشت مردم به دست خویش را پیگیری می کند و حق انتخابات آزاد را که از خواستهای اصیل جنبش سبز مردم ایران است از اولویتهای خود دانسته و از آن دفاع می کند و مخالف محدود کردن انتخابات آزاد تحت عنوان نظارت استصوابی وعناوین دیگر است. رسا تکیه بر خرد جمعی را راه بهینه اداره جامعه می داند.
چهار: تمامیت ارضی و وحدت ملی
رسا بر پایه دفاع ازتمامیت ارضی و وحدت ملی و ارتقای شأن و جایگاه کشور در عرصه بین المللی عمل می کند و در عین دفاع از خواسته های بحق اقوام ایرانی با هرگونه جریان جدایی طلبی مخالف است.
پنج: استفاده از روشهای مسالمت آمیز و مدنی
رسا با تکیه بر منشور جنبش سبز تنها راه عملی و مطلوبِ تغییر وضع کشور و نیل به مردم سالاری و آزادی را روشهای مسالمت آمیز و مدنی میداند.
شش: حاکمیت قانون
راه اداره، ترقی و توسعه کشور حاکمیت قانون در تمامی ابعاد و جوانب برای افراد، گروهها و نهادها و حکومت است و این راهبردی اساسی برای نیل به مردم سالاری حقیقی و پایدار می باشد. رسا عدالت و آزادی را اصول جدائی ناپذیر از حاکمیت قانون دانسته و با هرگونه استفاده ابزاری از قانون مخالف است. قانون نباید وسیله اعمال سلیقه ، خشونت ورزی و نقض حقوق بنیادین شهروندان گردد.
هفت: قرائت دموکراتیک از قانون اساسی و آرمانهای انقلاب اسلامی
رسا اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر پایه قرائت دموکراتیک و حقوق بشری در جهت احیای آرمانهای اصیل انقلاب یعنی استقلال، آزادی، عدالت و اسلام رحمانی و نیز توسعه را مبنای فعالیت خود شمرده، طرح بحث اصلاح قانون اساسی و ساختار سیاسی را در یک فرآیند مذاکره و گفتگوی ملی با مشارکت همه اقشار اجتماعی وظیفه خود می داند.
هشت: جریان آزاد اخبار و اطلاعات
رسا به جریان آزاد اخبار واطلاعات باور دارد. آزادی بیان و رسانهها اعم از صوتی، تصویری، مجازی و کاغذی حق شهروندان است. رسا شفافیت درعرصه اطلاع رسانی و رفتار حاکمیت در زمینههای مختلف را مطالبه ملی دانسته و تلاش میکند تا حاکمیت را در برابر تصمیمات و اعمال خود پاسخگو کند.
نُه: پذیرش تنوع و تکثر آراء و مخالفت با انحصارطلبی
رسا مدافع تنوع و تکثر و تضارب آرا بوده و مخالف هرگونه انحصار طلبی است. رسا در حالیکه سعی میکند اخبار و دیدگاههای جنبش سبز مردم ایران را پوشش دهد، تلاش میکند که از دیدگاهها و جریانهای فکری مختلف که معتقد به استفاده از روشهای اخلاقی، مسالمت آمیز، مدنی و دمکراتیک برای ایجاد تغییرات در کشور هستند استفاده کند. رسا تنوع فرهنگی و قومیتی را نقطه ی قوت ملت بزرگ ایران تلقی می کند. احترام به حقوق رقبا و مخالفان و حق پاسخگویی برای افراد از اصول اخلاقی و حرفه ای این رسانه می باشد. رسا دیدگاه افراد و گروههاییکه معتقد به مشی مسلحانه یا جدایی طلبانه هستند یا تغییرات را از راهی جز استقلال ایران دنبال می کنند ترویج نمی کند و از انعکاس دیدگاه های مبتنی بر ادبیات خشن و توهین آمیز خودداری مینماید
ده: فرهنگ گفتگو
یکیاز اهداف رسا، گسترش فرهنگ گفتگو بین اقشار مختلف جامعه میباشد. گسترش گفتگو در حوزه عمومی می تواند به ارتقای سطح آگاهی عمومی و جریان آزاد اطلاعات کمک کند و همچنین زمینه لازم را جهت مشارکت موثر احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی و صنفی ، روشنفکران ، اقشار و فعالان سیاسی و اجتماعی و آحاد شهروندان فراهم آورد. رسا بر بازتاب مطالبات و نیازهای اقشار و صنوف کم درآمد مانند معلمان، کارگران و کشاورزان توجه ویژه خواهد داشت.
بسمه تعالی
مقام محترم ریاست جمهوری
برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می پردازم:
۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته میشود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).
نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه مینویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود.
آقای لاریجانی در جایی میگیود از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته میشود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.
همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد.
۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.
۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.
۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.
۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.
۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمیتوانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می بینم.
میرحسین موسوی
۱۴ شهریور ۱۳۶۷
مردان پشت پرده کودتا
در پشت صحنه کودتای 22 خرداد، حکایت های ناگفته و چهره های ناشناخته ای وجود دارد که بتدریج گفته و شناخته می شود.
همچنان که اهداف واقعی و آغشته به جنایت این کودتا بتدریج از پرده بیرون می افتد. این، یکی از کاشفین انقلاب مخملی است که خود دستش در کودتائی به رنگ مخمل سرخ آلوده است. شیخی با چند اسم مستعار. آنها علی خامنه ای را سر انگشت خود چرخانده اند و او را چنان به خواب کرده اند که جز کابوس سرنگونی خود را نبیند و با هر جنایتی برای سرنگون نشدن موافقت و همراهی و همگامی کند. وی همان است که در گزارش "فایل صوتی" دراین شماره پیک نت درباره اش می خوانید.
تئوریسین ترور با نام مستعار "بهشتی"
کارمندان قدیمی و افسران اطلاعاتی، بهشتی را به خوبی می شناسند. او متولد 1334 و زاده شیراز است. در دوران سلطه سعید امامی با این تیم پیوند خورد. او از طراحان و تئوریسین های پشت پرده قتلهای موسوم به زنجیره ایست. اشتراک دیدگاه وی با امثال حسینیان در انتساب قتلها به اصلاح طلبان از یک اتاق فکر بیرون می آید. او بعدها در دوران اصلاحات منزوی شد، اما پس از انتخابات و سلطه کودتا بر این وزارتخانه تا مقام ریاست دانشکده وزارت اطلاعات ارتقاء مقام یافت. از جمله اشتغالات ماههای اخیر بهشتی بازجویی از اصلاح طلبان در بند است. اما ماموریت او به همینجا ختم نمی شود. او ماموریت دارد تا زمینه روانی پروژه مهمی را فراهم نماید. از این رو در محافل مختلف به ایراد سخنرانی می پردازد. مسوولین و مراجع را توجیه می کند و مقدمات موضوع را در قالب تحلیل به خورد مقام رهبری می دهد. لُب مطالب او یک هدف دارد: حذف همه یاران امام و انقلابیون 57 و انتساب آنها به سرویس های بیگانه.
بهشتی کسی نیست جز همان مشفق
اين دو نامزد رياست جمهوري بار ديگر در اين بيانيه اعلام كرده اند كه دولت نامشروع است و پس از يكسال بار ديگر عنوان كردند كه حماسه حضور مردم در انتخابات دوره دهم به يغما رفته است. بيانيه اخير ميرحسين موسوي و مهدی کروبی صريحترين موضع گيري تازه اين دو رهبر مخالف دولت است كه حاكميت و احمدي نژاد را به خشونت، تقلب و رفتارهاي استبداد گرايانه محكوم مي كند. اين بيانيه اما واكنش هاي متفاوتي در ميان كاربران اينترنت و هوادارن جنبش سبز كه بيش از يكماه در انتظار اين راهپيمايي بودند، برانگيخت. واكنش هايي كه مي تواند نشان از زنده بودن اعتراضات پردامنه يكسال اخير باشد. همچنان كه در بيانيه اخير آمده كه ساده نگري است اگر تصور شود با ارعاب و دروغ و سركوب مي توان حركت مردم را منكوب كرد و خود دست اندركارن بيشتر از هر كسي مي دانند كه جنبش زنده است. با اين حال اين بيانيه بازتاب هاي متفاوتي داشته است كه همگي در يك نكته مشترك بوده اند و آن هم اشتياق براي آمدن به خيابان و تظاهرات است.
يك بيانيه براي نيامدن
بيانيه موسوي و كروبي، اگرچه براي حراست از جان مردم، خواهان آن شده كه تظاهرات روز شنبه برگزار نشود، اما بند پاياني بيانيه كه از هوادارن مي خواهد تا شيوه هاي خلاقانه اي را بجويند، براي بسياري از مخاطبان اين معنا و مفهوم را داشته است كه نظر ميرحسين و كروبي لغو تظاهرات نيست، و تنها به اين معناست كه مسير هاي راهپيمايي از ميدان امام حسين تا آزادي تغيير كرده و ابتكار عمل به دست خود جنبش سبز است كه بنا بر ضرورت و اقتضا در هر جا كه مي توانند، راهپيمايي را شكل دهد. به اين صورت نيروي سركوبگر نمي تواند همه انرژي خود را تنها در يك مسير صرف كند و اين پراكندگي مي تواند تمركز سركوبگران را بر هم زند.
مگر راهپيمايي هاي قبلي مجوز داشت
همچنان كه از ساعت انتشار بيانيه موسوي و كروبي مي گذشت، نظرات متنوعي در اينباره از سوي كاربران عادی و گمنام فيس بوك، بالاترين و وبلاگ ها منتشر می شود، از سال گذشته تاكنون بيشتر راهپيمايي هاي برگزار شده از سوي جنبش سبز ،بدون مجوز وزارت كشور و با استناد به اصل 27 قانون اساسي بوده كه تظاهرات بي سلاح را به شرط اينكه مخل مباني اسلام نباشد، مجازدانسته است. مخاطبان بيانيه مي پرسيدند مگر در دفعات قبل مجوزي در كار بوده كه اينبار راهپيمايي، مجوز مي خواهد؟! بسياري از خوانندگان بيانيه به اين نتيجه رسيده اند كه آن چيزي كه با بيانيه موسوي و كروبي لغو شده تظاهرات رسمي پيش بيني شده است و نه آن نوع را هپيمايي كه در يكسال اخير انجام مي شده است.
دعوت از كروبي و ميرحسين
در 25 خرداد سال گذشته، بزرگترين راهپيمايي 30 سال گذشته شكل گرفت، آن هم بدون مجوز و حتي بدون درخواست. ميرحسين موسوي اعلام كرد براي اينكه رسانه اي ندارد به ميان جمعيت خواهد رفت و مردم را دعوت به آرامش خواهد كرد. اين خاطره سال گذشته مردمي است كه حالا در آستانه سالگرد انتخابات ايستاده اند. همين تجربه نه چندان قديمي كساني را به اين صرافت انداخته است تا از موسوي و كروبي براي آمدن به تظاهرات 22 خرداد دعوت كنند. مهدي كروبي و ميرحسين موسوي بارها اعلام كرده اند كه در كنار جنبش هستند و نه رهبران آن. در جند ساعت گذشته بسياري از خوانندگان بيانيه اعلام كرده اند كه شنبه در تظاهراتي "پيش بيني نشده" حاضرند و پيش بيني كرده اند كه جمعيت آنچنان انبوه خواهد شد كه ميرحسين و كروبي هم به آن خواهند پيوست. گرچه نظرات اين چنيني همچنان به نقش محوري سران سبز تاكيد دارد، اما مي توان نظرات ديگري را نيز يافت كه از سران جنبش اعلام ناخرسندي كرده اند و آنان را به محافظه كاري متهم مي كنند.
اگر مجوز بدهند
رسانه هاي طرفدار حاكميت در چند روز اخير غير قانوني بودن راهپيمايي را تكرار مي كردند و به صد زبان اعلام مي كردند، كه اين فتنه تازه اي است كه از سوي آنچه آنان سران فتنه مي نامند، در حال شكل گيري است. اما روزنامه كيهان در ستون خبرهاي ويژه مدعي شده كه موسوي و كروبي بسيار مشتاق هستند تا وزرات كشور مجوز راهپيمايي را صادر نكند تا ميزان كم محبوبيت و تعداد اندك طرفداران شان مشخص نشود. با اين حال روزنامه كيهان هيچ گونه توصيه اي به وزارت كشور نكرده است كه مجوز راهپيمايي را صادر كند. رجا نيوز هم در خبري عجيب گفته است سيد محمد خاتمي به موسوي پيام داده تا دست از ماجراجويي بردارد. اگر چه می توان پيش بيني كرد كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي در روز جمعه بارها بيانيه موسوي و كروبي را انعكاس خواهد داد و در عین حال مي توان مطمئن بود حكم آماده باش نيروهاي سركوب با اين بيانيه، شكسته نشده است. انتظار مي رود، شنبه 22 خرداد روز پر التهاب و تنش زايي براي حاكميت باشد .
اعتراض بی مجوز
ندادن مجوز راهپيمايي عملا به جاي يك مسير مشخص، را هپيمايي را در سطح شهر پراكنده خواهد ساخت و در چنين وضعيتي شعارهاي تندتر از سوي مخالفان شنيده خواهد شد، شعارهايي كه در يك راهپيمايي مجوز دار به "سكوت" مبدل مي گشت. شايد بتوان گفت كه بيانيه موسوي و كروبي، مسووليت هرگونه اتفاق و برخوردي را بر گردن حاكميت و دولت احمدي نژاد انداخته است كه با مجوز ندادن به راهپيمايي آرام، وضعيت را از كنترل خارج كرده است. دولت احمدي نژاد به تظاهرات روز 22 خرداد مجوز نداده است، اما اعتراضات يكساله اخير كه همچنان ادامه داردو در فضای مجازی آثارش دیده می شود، نشان داده كه جمعی از معترضین در بند مجوز نخواهند ماند.
سازمان دادن نماز رهبراند! | ||
| ||
سردار شکنجه "نقدی" مسئول بسیج نیرو از شهرها دور و نزدیک، انتقال آنها به بهانه "زیارت امام" به تهران و در واقع برای پرجمعیت کردن نماز جمعه ایست که قرار است علی خامنه ای بخواند. از جمله پرونده های او، یکی هم درارتباط است با یک خانه ای که برخی خانم را در آنجا آموزش می دادند. ماجرا مربوط به پیش از لو رفتن خانه ایست که فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ (سرتیپ زارعی) در آن زنان را برهنه کرده، پشت آنها ایستاده و نماز اجباری شان را تماشا می کرده است.(حکومت حافظه مردم را دست کم گرفته است! اینجا را ببینید. سردار نقدی، که در راهپیمائی قدس – 9 دیماه- و 22 بهمن گذشته برخی زنان آموزش دیده زیر دست خود را برای نشان دادن حمایت از کودتا، از هر قشر و هر طبقه و هر شکل و شمایل (از جمله بی حجاب ها و کم حجاب ها) به خیابان های تهران فرستاده بود، این بار همه را با چادر می خواهد در صف نماز جمعه رهبر به خط کند! این شب ها، در هتل ویژه سپاه در "ونگ" نشست و برخاست سرداران برای سازمان دادن این نماز برقرار است. هتلی که تنها با کارت ویژه می توان داخل آن شد، زیرا محل ملاقات سرداران و فرماندهان با زنانی است که برای چند ساعت صیغه می کنند! برج سفید در خیابان پاسداران، محل آموزش این زنان است. "تارا لطفی" با نام مستعار "نیلوروحی") از جمله آموزش دیده های این مرکز است که در راهپیمائی 9 دی حضور فعال داشت. همان راهپیمائی و تجمع در میدان انقلاب که "علم الهدا" امام جمعه مشهد را به تهران آوردند تا سخنران آن باشد و میلیون ها مردم تهران را که در جنبش سبز حضور دارند "گوساله و بزغاله" خطاب کند. مقام معظم، فردای این تظاهرات، آن را فصل الخطاب و پاسخ به مخالفان کودتای 22 خرداد اعلام کرد! تارا لطفی که لابد در نماز جمعه رهبر با چادر سیاه حاضر خواهد شد، پس از آن که برای آموزش به برج سفید منتقل شود، مانند دیگر زنان در حال آموزش و یا فارغ از آموزش این برج کارت ویژه انصارت گرفت تا از بانک انصار که تحت نظر سپاه فعالیت می کند ماهانه 425 هزار تومان حقوق دریافت کند!از پیک نت دات کام |
کلمه: هنگامی که هنگامه ی انتخابات فرار رسید از بازگشت به دورانی نورانی سخن گفت. در زمان تنظیم بیانیه ورود به انتخابات برخی به میرحسین گفتند ازادبیاتی مانوس تر با نسل جوان استفاده کند. نسل جوان دوران امام را به خاطر نمی آورد یا از راه معوج رسانه رسمی می شناسد. اما پاسخ این بود که میرحسین موسوی با هویت خود به صحنه خواهد امد و هویت او جدا از توجه به واژه هایی چون عدالت خواهی ،کرامت انسانی ، مستضعفان و بازگشت به راه امام نیست. او هویت خود را پنهان نخواهد کرد و نسل جوان حقیقت را خواهد شنید .
و آن روزها فراموش نخواهند شد که نسل جوان با شور می خواست رای خود را به نخست وزیر امام بدهد و فریاد می زد «رای ما یک کلام، نخست وزیر امام» وهنگامی که می خواستند از جفای بر رایشان سخن بگویند باز امام راخطاب می کردند که “خمینی کجایی موسوی تنها شده…”.
میرحسین وقتی در مقابل گلایه برخی افراد قرار می گیرد که ”در باره سال های ابتدایی انقلاب و دوران ۱۰ ساله امام نگاهی احساسی دارد” پاسخ می دهد: « از من نخواهید که دروغ بگویم یا دلبستگی ام به امام را پنهان کنم.
اما به راستی چرا موسوی تقریبا در همه سخنرانی هایش به امام خمینی اشاره می کند؟ نسبت او و جنبش سبز با امام در چیست ؟حاکمیت چه نسبت و سنخیتی با امام دارد و به دنبال چیست ؟ این پرسش ها و همین طورپرسش هایی بیشتر که همزمان با ایام ۱۴ و ۱۵ خرداد در جامعه مطرح است ، « کلمه » را بر آن داشت تا در آستانه بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) گفتگویی صریح با میر حسین موسوی داشته باشد. این گفت و گوی خواندنی را در ادامه مشاهده می کنید:
در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی هستیم . امسال این بزرگداشت در شرایط ویژه ای انجام می شود . از یک سو مخالفان قدیمی امام و انقلاب در خارج و داخل با پشتیبانی برخی از رسانه ها ی خارجی سعی می کنند که دوران ایشان را با وضعیت تاریک امروز مقایسه کنند و از طرف دیگر صدا و سیما و بعضی از رسانه ها ی طرفدار بگیر وببند و سرکوب تلاش می کنند تصویری از شخصیت ایشان ارائه دهند که گویی ایشان اگر بودند طرفدار پروپاقرص خرافه و ظلم امروز باشند. به نظر شما، چرا این گونه اقدامات صورت می گیرد و نتیجه این فرایند چه می تواند باشد ؟
تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید اگر ادامه یابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . این تصویر با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم . به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.
کلمه: برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟
شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید ، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سوالات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است.
ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروزیاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضزت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقریها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند و در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.
کلمه: شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد ؟
در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد وخوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که ” تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند” ، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.
ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم ، ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند .ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودندند . یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام .
یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود . حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد ، انتخاب می کنند.
آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم .” حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات در حقیقت دو مرحله ای شد. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است .
من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد ؟
یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم . عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد .
کلمه: شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟
مرحوم شریعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نیازی به اثبات ندارد .” شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت بر چید . نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد . اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید .
ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت :” از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد .” همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه ، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه در سال ۶۰ شد ، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش ، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی ،دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد .
کلمه: به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟
البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژ گی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز “دورغ ممنوع است ” بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گونان گون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره ازایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند .
کلمه: شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟
من این گونه سوالات را به ویژه بعد از صحبت دادستان تهران زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.