mercoledì 8 febbraio 2012

مصاحبه تازه سردار حسین علائی خطر بزرگ اینست، که سلطنت باز تولید شود

زمان آن هست که هر کسی که مخالف این شرایط هست مخصوصا" کسانیکه سرکوبشان برای رژیم بدون هزینه نیست پا پیش بگذارند و به کمک مردم بیایند کسانی مانند همین سردار علائی یا مهدی خزعلی یا محمد نوری زاد


سردار سرتیپ تمام، حسین علائی، رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران، که بدنبال انتشار یکی از مقالاتش در روزنامه اطلاعات، اوباش را به جلوی خانه اش در مجموعه مسکونی سپاه پاسداران فرستادند، در مصاحبه تازه ای با روزنامه جمهوری اسلامی، با دقت بیشتری دیدگاه های خود را تشریح کرد. او گفت: حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی می‌کند به این مفهوم که مهم‌ترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیت های دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند. یکی از مهم‌ترین ویژگیهای انقلاب ضد حاکمیت استبدادی، دیکتاتوری و نظام شاهنشاهی است. بنابراین باید مراقبت کرد که این نوع رفتارها در خلق و خوی مردمان و حاکمان باز تولید نشود. امام، منبع مشروعیت را از نظر اجرایی شدن مردم می‌دانند. اینطور نیست که ما بدون خواست مردم بتوانیم “ولی فقیه” تعیین کنیم . اگر ملاحظه فرمائید امام در استدلالشان بر رهبری خودشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می‌فرمایند چون مردم در تظاهرات مختلف من را به عنوان رهبر پذیرفته‌‌اند و بخصوص در تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای ۱۳۵۷ در همه شهرها این را اعلام کرده‌‌اند بنابراین من به عنوان رهبر حکم دولت موقت را می‌دهم. بنابراین مشروعیت از مردم ناشی می‌شود.







افتی که انقلاب را تهدید می‌کند، ‌اینسا که ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیاده‌کنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمی‌خواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد می‌کنند و متفاوت می‌اندیشند بالا ببرند. من فکر می‌کنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحب‌نظران و کارشناسان خبره است.

می‌خواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم.آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی می‌دهند رأی آنها خوانده می‌شود و آن کسی که مردم رأی می‌دهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران می‌خواهند.

حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی می‌کند به این مفهوم که مهم‌ترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیت های دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند.

نظام استبدادی مهم‌ترین موضوعی بود که انقلاب برای کنار زدن آن بوجود آمد. به همین خاطر هم نظام شاهنشاهی تبدیل شد به جمهوری اسلامی. این یکی از مسائل مهم است. نکته دیگر اینکه انقلاب ضد ظلم بود و انقلاب برای به حاکمیت رساندن مستضعفین بود.

بنابراین انقلاب بوجود آمد که ضد ظلم باشد و این مستضعفینی که به تعبیر قبل از انقلاب پابرهنه‌گان زمین بودند، اینها هم بتوانند در حکومت نقش داشته باشند و حکومت دست مردم باشد.

یکی از مهم‌ترین ویژگیهای انقلاب ضد حاکمیت استبدادی، دیکتاتوری و نظام شاهنشاهی است. بنابراین باید مراقبت کرد که این نوع رفتارها در خلق و خوی مردمان و حاکمان باز تولید نشود.

در بسیاری از حکومتها یکی از معضلاتی که وجود دارد این است که بعد از مدتی حکومتی که علیه یک رژیم استبدادی بوجود می‌آید، خودش به تدریج تبدیل می‌شود به یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری مثل قذافی. قذافی رئیس حکومتی بود که خودش را انقلابی می‌نامید. علیه پادشاهی هم قیام کرده بود. ولی خودش تبدیل به یک پادشاه مادام‌‌العمری شد که امکان کنار زدنش نبود.

انقلاب ما ضد سلطه و ضد وابستگی بود. البته انقلاب ضد تعامل نبود. ضد سلطه و وابستگی بود. تعامل و استفاده از ظرفیت های بین‌المللی متفاوت با وابستگی و تحت سلطه بودن است. امام خمینی می‌فرمودند: ما باید در این دنیا زندگی کنیم. و واقعتیهایش را بپذیریم، نباید زیر سلطه برویم. نباید خودمان را از ظرفیت های بین‌المللی بی‌بهره ‌کنیم. باید مواظب باشیم بیگانه نتواند بیاید و به دلیل عملکردهای غلط ما بر ما سلطه پیدا کند و این خیلی خطرناک است.

نکته بعدی این است که انقلاب علیه فساد بود. این فساد دو نوع است یکی فساد ساختاری و دیگری فساد رفتاری است. فساد ساختاری در جاهای مختلف متفاوت است. فساد ساختاری در حوزة اقتصاد باعث می‌شود بعضی بیشتر بهره‌ ببرند و بعضی کمتر. این می‌شود فساد در ساختارهای اقتصادی. فساد در ساختارهای اداری باعث می‌شود مسائلی به وجود بیاید، آدمهایی که رابطه دارند، در سیستم اداری کارشان را پیش ببرند. بنابراین، این می‌شود فساد در ساختار اداری. فساد در ساختار سیاسی این است که بعضی می‌توانند در ساختار قدرت می‌توانند شرکت کنند. و بعضی نمی‌توانند. این فسادها ممکن است بخشی از آن در دل قوانین و مقررات باشد، بدون اینکه واضعین آن قوانین و مقررات تصور این را داشته باشند، و لیکن عملاً این مشکل بوجود بیآید. یک نوع انحصار برای بعضی‌ها در قدرت ایجاد کند.

مسئله دیگر که برای انقلاب خیلی مهم است اسلامی عملی کردن است. اسلامی عمل کردن به مفهوم برداشت درست از اسلام و قرآن است، نه به معنی برداشتهای نادرستی که الان در جهان اسلام هست.. القاعده می‌گوید من مسلمانم، اما آدمکش است. طالبان می‌گویند ما مسلمانیم و ترور می‌کنند. الان در عراق اینهایی که شیعیان را می‌کشند می‌گویند ما مسلمانیم. بنابراین برداشت های غلط از اسلام یکی از معضلات جهان اسلام است . یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم تا انقلاب تهدید نشود این است که مراقبت کنیم از اسلام برداشتهای غلط نداشته باشیم. خودمان را دائم در معرض قرآن قرار بدهیم.

مسئله بعدی هم که به نظرمن جزو آفاتی است که انقلاب را تهدید می‌کند،‌اینکه ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. یعنی به جای اینکه همگرایی در رفتارها ایجاد بکنیم، واگرایی ایجاد کنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیاده‌کنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم.

به ریزش علاقه بیشتری نشان بدهیم تا به رویش، این یکی از آفات بزرگ است. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. مدیرانی که قدرت تحمل ندارند به نظر من باید بروند دوباره قرآن را مطالعه کنند. این قدرت تحمل برای تملق و تمجید از مدیران نیست. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمی‌خواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد می‌کنند و متفاوت می‌اندیشند بالا ببرند. من فکر می‌کنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحب‌نظران و کارشناسان خبره است.

مهم‌ترین اندیشه‌ای که امام داشتند این بود که برای جمهوری اسلامی نظریة حکومتی داشتند. نظریة حکومتی امام ولایت فقیه بود ولی ولایت فقیهی را که امام مطرح کردند خیلی‌ها درست نفهمیدند. به نظرم باید بروند دوباره از نو بخوانند. ولایت فقیه که امام گفتند اختیارات ولی معصوم را دارد ولی انتخابش با مردم است و مردم بر رفتار ولی فقیه ناظر هستند. خود مردم ناظر هستند. درست است که در ساختار قانون اساسی ما این نظارت توسط خبرگان صورت می‌گیرد، ولیکن اگر شما بروید اندیشه ولایت فقیه امام را بخوانید، کاملاً واضح است. امام، منبع مشروعیت را از نظر اجرایی شدن مردم می‌دانند. اینطور نیست که ما بدون خواست مردم بتوانیم “ولی فقیه” تعیین کنیم . اگر ملاحظه فرمائید امام در استدلالشان بر رهبری خودشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می‌فرمایند چون مردم در تظاهرات مختلف من را به عنوان رهبر پذیرفته‌‌اند و بخصوص در تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای ۱۳۵۷ در همه شهرها این را اعلام کرده‌‌اند بنابراین من به عنوان رهبر حکم دولت موقت را می‌دهم. بنابراین مشروعیت از مردم ناشی می‌شود. روی بسیاری از اندیشه‌های امام، به صورت مدون کار نشده است.

نوع نگاه امام خمینی به ولایت فقیه با بعضی از قرائت‌هایی که الآن به امام نسبت داده می‌شود متفاوت است. البته ممکن است کسانی بگویند آن قرائت امام بوده و این هم قرائت ماست. این اشکالی ندارد. و لیکن نباید بگویند این قرائت امام از ولایت فقیه است باید بگویند این قرائت ما از ولایت فقیه است و با قرائت امام از ولایت فقیه متفاوت است.

من از زمانی که امام خمینی(ره) بحث ولایت فقیه را مطرح کردند هم در جریان آن بودم، هم خوانده‌ام، هم شنیده‌ام و هم دقت و تدبر و تفکر کرده‌ام و هم در زمان حیات حضرت امام زندگی کرده‌ایم و توجه‌مان هم در زندگی و مبارزه و جنگ و… به امام بوده است. آنچه امام می‌گفت را باید گفت، نه آنچه را که خودمان می‌گوئیم به امام نسبت بدهیم.

بسیاری از مسائلی که امام خمینی مطرح کردند الآن در بعضی موارد با تفسیر به رأی اعمال می‌شود، و این اشکال دارد. ما باید نظر امام را عین خودش بیان کنیم.

من فکر می‌کنم حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی می‌کند به این مفهوم که مهم‌ترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیت های دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند. الآن شما در تمام جهان عرب نگاه کنید. هیچ کشوری نیست که انقلابهایش علیه حاکمیت‌های استبدادی موجود نباشد و به دنبال مردم سالاری نباشند . این اولین ویژگی انقلاب اسلامی بود. اگر شما یادتان باشد، روزهای اولی که نهضت اسلامی شروع شد شعار حکومت اسلامی نبود، شعار جمهوری اسلامی بود. هر چه به سمت روزهای پیروزی رفتیم، معلوم شد به جای شاهنشاهی نظام جمهوری اسلامی می‌خواهیم. روزهای اول نفی”سلطنت” و ”استبداد” بود. شعارهای مردم ضد استبداد، ضد سلطنت و ضد شاهنشاهی بود. ضد دیکتاتوری بود. ضد حاکمیت‌های وابسته بود. شعار مردم مرگ بر این سلطنت پهلوی بود. به نظر من در کشورهای عربی شعارهای انقلاب اسلامی و خواست انقلاب اسلامی دارد دنبال می‌شود. مردم این کشورها می‌خواهند نظام‌های حاکم که یک نظام‌های حکومتی مادام‌‌العمر و فاسد هستند تحت هر عنوانی می‌خواهد باشد، چه پادشاهی، چه جمهوری، چه حتی انقلابی مثل لیبی، اینها را مردم نفی می‌کنند و می‌گویند ما نمی‌خواهیم نظام زور، استبداد و دیکتاتوری داشته باشیم. انقلاب های عربی اولاً دیکتاتوری نمی‌خواهند، ثانیاً سلطه خارجی نمی‌خواهند، ثالثاً مردم سالاری می‌خواهند. مردم عرب می‌گویند ما نظام های مادام‌‌العمر شبه سلطنتی را نمی‌خواهیم. می‌خواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم. آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی می‌دهند رأی آنها خوانده می‌شود و آن کسی که مردم رأی می‌دهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران می‌خواهند. پیک نت 19 بهمن

Nessun commento:

Posta un commento